یادداشت عارفه
1404/4/1
عوض کردنِ اسمش بهانه بود! بهانهای برای شروع... آغازی که تا پایانش فاصلهی کمی بود! از آن داستان های واقعی که با تمامِ واقعی بودنش، دلت میخواهد خودت را به آن راه بزنی و آن را افسانه بشماری! باورش سخت است که روزی زیرِ همین آسمان آبی زیر نورِ همین ماه در کوچه پس کوچههای همین شهر، دختری ۱۴ ساله را با چادرش خفه میکنند! با چادرش چهار گره به گلویش زدند اما آنقدر نحیف و ضعیف بود که با اولین گره راهی خانهای میشود که خودش ساخته بود... خانهای زیر درخت کاج!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.