یادداشت солнце;
دیروز
جاناتان مرغ دریایی؛کتابی در باب رشد کردن،تعالی،درک ماهیت خود و توانایی ها. یادداشت نوشتن برای این کتاب کمی برایم سخت بود چون نظراتم باهم تطابق نداشتند اما به طور کلی کتاب متوسط و جمع و جوری بود! داستان با یک مرغ دریایی به نام جاناتان آغاز میشود که برعکس سایر مرغ های دریایی تمایلی به زندگی عادی و محدودی که برایشان مقرر شده است ندارد.و در لحظه ای که احساس پیروزی می کند و فکر می کند شایسته تقدیر از سوی گله است؛ از آن طرد می شود.و اینگونه ماجرای زندگی پر فراز و نشیب جاناتان آغاز می شود. شخصیت اصلی کتاب"جاناتان" در هر فصل شخصیتی متفاوت از خود ارائه میداد گویی که در هر فصل رشد میکرد و قدم به قدم به کمال جویی که تقریبا محور اصلی داستان بود نزدیک می شد. در در فصل اول نماد آزادی از قید و بند ها در فصل دوم نمادی از خودشناسی و سعی در رسیدن به درجه ای بالاتر در فصل سوم نماد غلبه بر ترس و شجاعت ورزیدن و در فصل چهارم به گونه ای حکم پیشوای سایر مرغان دریایی را داشت ولی چیزی که پذیرش آن برایم سخت بود نحوه مقابله جاناتان با مشکلات است که حس میکنم به صورت واقع بینانه بیان نشده.در کل کتاب راهکار مقابله با اندوه،طرد شدگی،شکست و تمام احساسات منفی پرواز مجدد بود و زمانی هم که اوضاع برای جاناتان تغییر کرد چندان برایم باور پذیر نبود.و انگار که نویسنده به صورت کلیشه ای و گاها آبکی خواستار روند تعالی و پیشرفت جاناتان بود؛بدون اینکه حتی جاناتان یکبار بخواهد تسلیم شود! و زندگی جاناتان برای من بیشتر شبیه یک تمثیل الهام بخش و شاید محرک بود تا چیزی که واقعگرایانه بیان شده باشد،به نظرم شکست،ترس و گاهی فرار از مشکلات یک موضوع کاملا طبیعی در زندگی هر فرد است.ولی انگار این موضوعات در کتاب تابو بوده و به عقیده من علت اصلی کلیشه ای شدن داستان از نیمه کتاب به بعد همین موضوع است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.