یادداشت مـاهـ در آغـوشـ خـورشـیـد 🌔

او و گربه اش
این کتاب ر
        این کتاب رو خیلی دوست داشتم و بهم وایب خوبی میداد. کتاب داستان ۴ زن رو با گربه هاشون تعریف میکنه که همگی یا از طریق گربه ها ( یا اینکه خود گربه با اون‌یکی  گربه ارتباط داره) آشنایی دارن و یا به مرور زمان آشنا میشن. اینکه میگه این ۴ نفر با وجود گربه هاشون چجوری زندگیشون تغییر میکنه ( یا حتی زندگی خود گربه ها) یا اینکه چه اتفاقاتی براشون پیش اومده و با وجود گربه ها رفع شده  جالبه ولی خب راه حل واقعا نیست و فقط ایده ای برای داستانپردازیه.  اینکه میگفت زندگی ژاپنیا اون قدر ها هم که فکر می‌کنید ساده نیست و واقعیت هم نشون میداد خیلی جالب بود.( مخصوصا اون تیکه که برادرزاده ی شینو میگه که هیچکدوم از همکلاسی هاش خودکشی نکردن) 
هر بخش از هر داستان هم از زبون یک شخصیت گفته می‌شد.
کتاب رئال بود ولی با حضور گربه ها واقعا قشنگ بود . شاید واقعا لازم باشه دوباره به نظرم بعدا اضافه کنم. 
میشه گفت جان باعث شروع داستان و رسیدن و آشنایی بیشتر گربه ها باهم شد. 
پایان هم که گربه ی شروع و پایان باهم میدوییدن هم جالب بود و اینکه صاحب هاشون هم باهم آشنا شدن.
در کل کتاب خوبی برای گربه دوستا هست و اینکه واقعا نزدیک بود با پایان داستان اول گریه کنم.
وایب عالی داشت فقط یسری مسائل داخل داستان دوم رو زیاد نپسندیدم.
واقعا آرامش بخش بود.  یکی از آرامش بخش ترین کتابامه. 
      
45

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.