یادداشت فاطمه نقوی

زیستن با کتاب
        کتاب به بیان خود نویسنده زیست‌نامه‌ای است به قلم استادی بازنشسته که از کودکی تا کهنسالی با کتاب‌ها و نویسنده‌هایشان ماجراها داشته است. زندگی او از خانه‌ای شروع می‌شود با دیوارهایی پوشیده از کتاب، خانه‌ای دنج بر فراز کوه مُکبر، مشرف به بیت‌المقدس، و پدر و مادری که بیشترین خاطرات دوران کودکی‌ نویسنده از کتابخوانیِ آن‌هاست. از عنفوان کودکی کتاب گرداگرد طریف خالدی را گرفته و به کتاب آسان‌تر دست می‌یافته تا بوسه‌های پدر. گوشِ کودکیِ او هم مثل همه‌ی مردم فلسطین، پیش و پس از نابودی وطن، پر بوده از نصیحت به فراگیری دانش.
خالدی در طول عمر خود، مدت زمانی را که با کتاب سرکرده‌ خیلی بیش از زمانی بوده که با مردم گذرانده‌؛ دلیلش شاید این باشد که در کتاب به آرامشی رسیده‌ که با بیشتر مردم به آن دست نیافته ‌است. بنابراین، اکنون دوستانی اندک اما کتاب‌های بسیار دارد که به آن‌ها عشق می‌ورزد. سال‌های عمر او سپری شده و جهان حقیقی او جهان خواندن بوده و نوشتن. در زیستن با کتاب طریف خالدی به شیوه‌ی کتاب‌هایی چون پروفسور غیرمنتظره نوشته‌ی جان کاری، منتقد انگلیسی، زندگی ادبی خود را شرح داده و کتاب‌هایی را که در اندیشه‌ورزی و ژرف‌بینی او تاثیر گذاشته معرفی کرده است؛ کتاب‌های شایانی که در طول زندگی علمی خود با آن‌ها روبرو بوده. او می‌خواهد میراثی را که امروز در نتیجه‌ی بی‌توجهی و فراموشی و جهل ادبی و زبانی در معرض نابودی قرار گرفته است بیشتر به ما بشناساند.
خالدی پنج‌ساله بوده که آموزش خواندن را شروع می‌کند. به فاصله‌ی اندکی، خواندن به شیرین‌ترین لذت او بدل می‌شود، به خصوص وقتی به نخستین داستان کتابی که از آن الفبا یاد می‌گرفته می‌رسد و در آن می‌خوانَد: «آه... زولبیای حلب چه خوشمزه است!»، «از آن‌ها خورده‌ای؟»، «نه، ولی معلم من خورده و گفته که مزه‌ی خوبی دارد.» لذت او وقتی بیشتر می‌شود که می‌تواند تیتر روزنامه‌های فلسطین و الدفاع را که به خانه می‌آوردند بخواند.
اولین کتابی که می‌خواند داستان‌های کامل کیلانی نویسنده‌ی مصری است که از پیشگامان داستان‌نویسی کودکان در جهان عرب است و با پدر خالدی دوستی داشته است. دلبستگی‌اش به تاریخ سبب می‌شود از کامل کیلانی به جرجی زیدان روبیاورد. رمان‌هایی که حتی در وقت ناهار وخواب هم کسی نمی‌تواند آن‌ها را رها کند. 
ده سال دارد که از خانه‌شان در قدس آواره می‌شوند مانند صدها هزار تن از مردم فلسطین، گریزان از تروریسم صهیونیستی، به کشورهای دیگر پناه می‌برند. این بدبختی ذره‌ذره هریک از اعضای خانواده‌ را به پیری می‌کشاند. پدر خیلی زود به پیری می‌رسد و اندک زمانی بعد از آنکه فلسطین از کف رفت درمی‌گذرد. 
از جرجی زیدان به پیگیری ماجراهای آرسن لوپن که آن ایام ترجمه‌ی عربی آن‌ها در بیروت رواج یافته روی می‌آورد. خانواده بر آن می‌شود که سطح مطالعه‌ی او را بالا ببرد و به شعر کهن عرب سوقش می‌دهد. اولین بحر عروضی دلنشینی که از بر می‌کند، «بحر وافر» بر وزن «مُفاعلتن مُفاعلتن فَعول» است و اولین شعری که حفظ می‌کند قصیده‌ی متنبی در رثای سیف‌الدوله است. بعد از آن به ابوتمام و ابوفِراس می‌پردازد، بعد به «حُطَیئه» و شعر «سه شب گرسنگی» و سرانجام چکامه‌هایی که نامشان در خاطرش نمانده است اما هر چه زمان گذشته دلدادگی او را به شعر بیشتر و بیشتر کرده‌اند. از نظر او شعر برای یک تاریخ‌نگار به منزله‌ی دروازه‌ای برای ورود به هر دوره‌ای از تاریخ است. 
خانواده او را به یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی در انگلستان می‌فرستند. در آن چهار سال و به دنبالش سه سالی که در دانشگاه آکسفورد سپری می‌شود زبان عربی از صحنه‌ی ذهن او می‌پرد و جای خودش را به زبان انگلیسی می‌دهد.
فارغ‌التحصیل که می‌شود در پی کار می‌افتد. در دانشگاه آمریکایی بیروت به تدریس هومر می‌پردازد. ادیسه حماسه‌ی مویه بر وطن است. او هنوز هم در آن سیمای حماسی هموطنان فلسطینی خود و امیدهای جاودانه‌ی آنان به بازگشت را می‌نگرد.
از نظر خالدی، گزافه نیست اگر جاحظ را جهانی بخوانیم بنشسته در گوشه‌ای، چرا که او زیربنای فکری ژرفی را در فرهنگ عربی پایه‌ریزی کرده و چه بسا بتوان گفت مفاهیمی با تفاوت بنیادین از گذشته را در آن جای داده است. باید بگوید «جاحظ آمیخته‌ای از سقراط و مونتنی با اندکی چاشنی از ولتر است.» جاحظ همان نویسنده‌ای است که او را به جهان مسعودی رهنمون شده است تا تحقیق پیرامون او را موضوع پایان‌نامه‌اش کند.
برای او کاملا روشن شده است که این روزها در مطالعه‌ی تاریخ اندیشه‌ی خود می‌کوشیم تا اندیشمندان سنتی را در محدوده‌ی فکری بسته‌ای بگذاریم و یکی را شیعی، یکی را سنی، یکی را معتزلی، یکی را اشعری، یکی را حنفی، یکی را شافعی، یکی را صوفی، یکی را متکلم، یکی را فیلسوف، یکی را فقیه، یکی را اصولی، یکی را اخباری و دیگران را چه و چه بنامیم و هر کدام را در محدوده‌ای تنگ قرار دهیم و اصلا به این توجه نداشته باشیم که عده‌ای از ایشان در اندیشه‌ورزی خود بسیار گزیده و سنجیده عمل کرده‌اند و شمار زیادی از آن‌ها از چشمه‌ی ادب نوشیده‌اند و به دانش‌های بشری نگاهی دایره‌المعارفی و چندوجهی داشته‌اند.
 طریف خالدی در  آثار کلاسیک یک نقطه‌ی مشترک می‌یابد و آن عبور از مرزهای تقلید و سنت‌ستیزی و ورود به حوزه‌های ممنوعه و بازگذاشتن مجال پرسشگری در همه‌ی عرصه‌هاست، هر چند هیچ پرسشی به پاسخ نهایی نخواهد انجامید.
ایتالو کالوینو نویسنده‌ی ایتالیایی می‌گوید که کتاب کلاسیک اثری است که «هیچ‌گاه از گفتن آنچه قصد گفتنش را دارد، باز نایستد». این همان نکته‌ای است که به انسان انگیزه می‌دهد تا حتی اگر چاه آبی پر از سطل‌های مردم باشد، او نیز به سودای برکشیدن آب، سطلش را به درون چاه رها کند. حال اینکه کتاب خالدی می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای پی‌بردن به مزایای متون کلاسیک و سرک کشیدن در آن‌ها و انگیزه‌ای برای رفتن به سراغ کلاسیک‌هایی که بیهوده رهایشان کرده‌ایم.
منتشر شده در نشریه‌ی جهان کتاب
      
1

18

(0/1000)

نظرات

عجب مرور خوبی بود.
یکی از مهم‌ترین آورده‌های من از خوندن این کتاب، همون اهمیتی بود که به متون کلاسیک می‌‌داد و واقعا نگاه من به کلاسیک‌ها و کلاسیک‌خوانی رو تغییر داد.
1

0

🏵🌿🙏 

0

یادداشتتون که خیلی جامع و خوب بود
اما خب موضوع کتاب رو هنوز نفهمیدم! زندگینامه طریفه؟
2

0

کتاب شرحی از زندگی غرق‌ شده‌ در کتاب طریف خالدی‌یه، زندگی‌نامه‌ای براساس کتاب‌هایی که در طول زندگیش خونده و وابسته‌شون شده و همینطور چرایی انتخاب‌هاش. درست یک زندگی‌نامه‌ی غرق شده در کتاب. 

1

و البته که فلسطین هیچگاه از کف نرفته است! ✌🏼🙂

1