یادداشت نرجس رخشانی

خمره
        داستان خمره داستان شیرینی بود. سوژه ی داستان یعنی خمره، بسیار سوژه ی ساده ای بود اما نویسنده آن را به زیبایی تمام روایت کرد.
به نظرم نقطه ی قوت این داستان روایت زیبای آقای مرادی بود که داستان را به یک قصه ی پرکشش و جذاب تبدیل کرده بود.
اینکه ماهرانه اخلاق، خصوصیات و آداب و رسوم روستاییان را به تصویر کشیده بود از دیگر نکات مهم داستان محسوب میشد.
از طرفی دیگر بیان دقیق جزئیات واقعا برایم تصویرسازی را کامل میکرد. مثلا هنگام مشکلات آقای صمدی، من هم مدیر مدرسه می شدم و از دریچه ی نگاه او مشکلات را می دیدم. یا وقتی که قنبری از نیامدن پدرش خجالت میکشید گویی من جای قنبری این طرف صفحه های کتاب، خودم را جمع می کردم و سرم را از خجالت پایین می انداختم. همین همزادپنداری باعث شد که تا پایان داستان آن را مانند یک اتفاق واقعی و حقیقی دنبال کنم تا درنهایت ببینیم خمره به مدرسه می رسد یا نه (:
      

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.