یادداشت زهره دلجوی کجاباد

ریگ روان
        مهم‌ترین مشخصه تولتز به عنوان نویسنده، شخصیت‌پردازی‌های قوی اوست. همچنین خلاقیتش در ساختن تشبیه‌ها واقعا ستودنی است. یکی از تشبیه‌هایی که در ذهنم ماند این بود: احساس گورکنی را داشتم که به بیلش تکیه زده است. در رمان‌های تولتز مخاطب بدون اینکه خسته شود از مفاهیم عمیق فلسفی درباره زندگی و مرگ آگاه می‌شود. ریگ روان همان‌طور که خود تولتز گفته درباره ترس از زندگی است. روایت مردی به نام آلدو که جاذب تمام بدبختی‌ها است و هرکاری می‌کند نمیمیرد و فقط بر سختی‌های زندگیش افزوده می‌شود. پیرنگ خاص برای زندگی او و ساخت شخصیت‌های اطراف این مرد را فقط ذهنی پراطلاع و خلاق می‌تواند به بهترین شکل اجرا کند. نکته جالب در آثار تولتز این است که او از ساحت طنز برای بیان بزرگترین غم‌های آدمی استفاده می‌کند. همان‌طور که در بخشی از متن، دوست نویسنده آلدو به اسم لیام که میخواهد سرنوشت آلدو را بنویسد می‌گوید تو یک آدم افسرده شوخ‌طبعی و درآوردن چنین شخصیتی سخت است. کار سختی که از نظر من تولتز به خوبی از پس آن برآمده است. غافلگیر کردن مخاطب در بخش‌های پایانی رمان در ریگ روان هم اگرچه نه به شدت جز از کل ولی در هرصورت وجود دارد. پیشنهاد می‌کنم بخوانیدش. اگرچه به قوت جز از کل نیست.
      
2

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.