یادداشت محمد خزائی
1400/12/19
4.2
56
زنده شدن وقتهای مرده لذتبخش است حالا اگر این زنده شدن با مصاحبت داستایوسکی باشد لذتش دوچندان است. ماجرای «ابله» نیز همین. لذتی دوچندان از زنده کردن زمانهای انتظار، مسیرهای رفتوآمد و ساعتهای کسالتبار مترو در همنشینی با خداوندگار شخصیتپردازی. داستایوسکی در این داستنانش شخصیتی خلق کرده است که بعید می دانم اگر کسی آن را بشناسد تا ابد از خاطرش محو شود. قهرمانی با جزئیات فراوان و دقیق. مردی نجیب، سادهدل و به بیان اطرافیان ابله. در این یک ماه گذشته، همنشینی با این مرد واقعا برایم دلپذیر بود. تضادش با اطرفیان رذیلتهای اخلاقی را نشان میداد و در مواقعی که به او ظلم میشد کاملا با او احساس همدردی میکردم. در حین خواندن داستان زیاد به این حدیث مشهور فکر کردم که «اکثر اهل بهشت سفها یا ابلهانند»؛ ساده دلانی که مردمان به خیال خود زرنگ، آنها را تمسخر میکنند ولی آنها صرفا لبخند میزنند و با سادهدلی محبت میکنند. این واقعا برای من یک ایده آل است! با این همه داستانهای فرعی خسته کننده، بعضا حوصله سر بر میشدند. مانند داستان «هیپولیت» نوجوان مسلولی که زندگیش را روایت میکند. با این حال من مطمئنم هربار باز یاد این کتاب بیافتم پرنس میوشکین عزیز را با جزئیات بسیار به خاطر خواهم آورد و لذت همنشینی زمستانهام با او در ذهنم تداعی خواهد شد.
(0/1000)
1401/5/11
0