یادداشت مهدی عبدالعلی پور

        دو پرده اول نمایشنامه قابل مقایسه با پرده سوم نیست و اصل تراژدی و عواطف و احساسات انسانی به همان پرده سوم بر می گردد که در خصوص آنتیگنه است و خلاصه زندگی آنتیگنه  می‌شود همین چند جمله  :«سرآهنگ: تو کشته قلب خود هستی آنتیگنه
آنتیگنه: تنها و پیوسته تنهاتر...
بی بهره از وداع، بی بهره از شفقت، بی بهره از همسری، در وادی ظلمت روانم»
در مجموع به یک بار خواندن می ارزد.
      
4

32

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.