یادداشت مهتاب ابراهیمی
1402/12/19
خب برای اینکه با جنگ بوسنی و صربها کمی آشنا بشوم، کتاب خوبی بود و چون در قالب رمان بود، بیشتر احساساتم را با خودش درگیر کرد. کتاب روایت یک خانوادهی پرجمعیت معمولی اهل سارایوو است که ناگهان با حقیقت تلخ جنگ روبهرو میشود. غیر از مادربزرگ بقیه چندان پایبند به اعتقادات مذهبی نیستند هرچند اسمهایشان مسلمانی است. سبک زندگیشان در بعضی جاها کاملاً غربی و بیگانه با فرهنگ اسلامی است. با این حال این نکته باعث نشد که با این خانواده همدردی و همدلی نکنم. آنها درگیر جنگ ناخواستهای شده بودند و ظلم بزرگی در حقشان روا داشته شده بود. محاصرهی چهلوهشت ماههی سارایوو، کشتن مردم عادی با تکتیرانداز، بستن راهها، ممنوع کردن واردات غذا، قطع برق و ...نمونههای کوچکی از وحشیگری صربها بود. با این حال مردم مقاومت کردند و جنگ بعد از ۳ سال جهنمی تمام شد. داستان از زبان دو خواهر روایت میشود. آتکا در سارایوو مانده است و در غیاب مادر، از مادربزرگ و بچهها مراقبت میکند. برای هر چیز کوچک حتی تهیهی آب دچار مشکل هستند و بچهها دچار سوءتغذیه شدهاند. هانا به همراه دو خواهر دیگر نادیا و للا، موفق میشوند با اتوبوسهای سازمان ملل از شهر خارج شوند و دربهدر از این شهر به آن شهر به دنبال سرپناه بگردند. آتکا زبان انگلیسی را خوب بلد است و روان حرف میزند. برای همین در ایستگاه رادیویی سارایوو مشغول به کار میشود. مدتی بعد به عنوان مترجم و راهنما، با خبرنگاران خارجی همراه میشود. آشنایی او با اندرو، خبرنگار نیوزیلندی، ماجراهای خطرناکی را برایش رقم میزند که خواننده را مجذوب و میخکوب میکند. بعضی جاها آنقدر حوادث تلخ و باورنکردنی بودند که نمیتوانستم بپذیرم که ماجرایی واقعی را دارم میخوانم. رفتم تو اینترنت هم گشتی زدم و عکس آتکا و بقیهی خواهرها را نگاه کردم. همهی زنهای بوسنیایی مثل این خواهرها شانس نیاورده بودند به موقع از کشور خارج شوند و سرنوشت فاجعهباری برایشان پیش آمده بود. با اینکه میدانستم ایرانیها در جنگ بوسنی به مسلمانهای این کشور خیلی کمک کرده اند، اما در کتاب اسمی از ایرانیها برده نمی شود! گاهی مترجم اطلاعاتی را در پاورقی آورده بود. نمیدانم آیا کتاب خاطراتی از زبان رزمندگان ایرانی حاضر در بوسنی و هرزگوین چاپ شده یا نه. دلم میخواهد ماجرا را از نگاه و زاویهدید یک ایرانی هم ببینم. در جایجای کتاب تأسف میخوردم که چرا مسلمانان باید در طول تاریخ همواره اینگونه مورد ظلم و ستم قرار بگیرند؟ چه زمان باید متحد و قوی بشوند؟ اگر کتاب *به صرف قهوه و پیتا* را نخواندهاید، همراه با این کتاب بخوانید. سفرنامهی خانم معصومه صفایی راد به بوسنی و هرزگوین هم خواندنی است.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.