یادداشت مهدی قزلی

ویولون زن روی پل
        در سفری که با ضریح جدید امام حسین از قم به کربلا می‌رفتم برای نوشتن کتاب #پنجره_های_تشنه، مردم کلی نامه ریختند در تریلی حامل ضریح و البته گاهی می‌دادند به همراهان کاروان. من این نامه‌ها را تا می‌شد جمع می‌کردم. بیشترشان را خواندم به خاطر کاری که داشتم انجام می‌دادم و آخر سر همه را تحویل عتبه حسینیه دادیم در کربلا. 
اما چرا این نامه‌ها برایم جالب بودند چون مردم وقتی دست به دامن امام حسین می‌شوند که امیدشان از راه‌های معمول قطع شده. می‌خواستم ببینم مردم کشورم در چه موضوعاتی دچار استیصال هستند. 
سه موضوع اصلی در نامه‌ها وجود داشت که بیشترینش برای اعتیاد بود. نامه‌های مختلف و متعدد که خود معتاد یا یکی از وابستگانش نوشته بود. این زخم در دلم ماند تا با #خسرو_باباخانی نازنین بیشتر آشنا شدم. نویسنده‌ای کم‌نظیر با سابقه بردن جایزه کتاب سال و کلی عنوان دیگر و البته کتاب‌های متعدد. 
آقاخسرو بیش از سه دهه سابقه اعتیاد جدی داشت و البته ترک کرد و بعد از ترک راهنمای ترک بسیاری افراد دیگر شد. به آقاخسرو اصرار کردم که این تجربه را برای دنیای مصرف‌کننده‌ها و آخرت خودش قلمی کند. اصرار من نتیجه نداشت تا ماجرای نامه‌های مردم به امام حسین را برایش تعریف کردم. اشک در چشم‌هایش حلقه زد و...
کتاب ویولن زن روی پل نتیجه آن نامه‌ها و پیشنهاد و اصرار من و البته جد و جهد آقاخسرو است. کتاب تلخ است مثل دارو ولی اثرگذار است مثل مرهم و البته واقع‌بین است مثل زندگی.
هر کتاب‌خوانی می‌تواند کتاب را بخواند و لذت ببرد ولی خانواده و وابستگان معتادها مهمترین دسته‌ای هستند که از کتاب استفاده خواهند کرد چون کتاب بهشان امید خواهد داد. و البته مصرف کننده‌ها برای اینکه بدانند، برای اینکه بفهمند و برای اینکه تصمیم بگیرند. 
آقا خسرو بعد از رهایی عهد کرد چهل نفر را در سفر رهایی راهنمایی کند که کرد، حالا با این کتاب راهنمای نزدیک به ده میلیون مصرف کننده و وابستگانشان شده و البته برای این راهنمایی همه خودش را خرج کرده. 
زندگی آقاخسرو مثل همه آدم‌های دیگر پر از کار خوب یا ناصواب است ولی به اندازه عقل و احساس خودم فکر میکنم با این کتاب می‌رود به بهشت، گوارایش.
#نشر_جام_جم
      
40

54

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.