یادداشت سهیل خرسند
1401/9/13
بولگاکف؟! همان همیشگی جذاب. همان همیشگی یعنی، بیان وقایع سیاسی و اجتماعی جامعه در قالب طنز و تلفیق این طنز در قالب رئالیسم جادویی. این کاریست که دکتر بولگاکف دوستداشتنیِ ما، آن را ماهرانه انجام میداده و برای فرار از چنگال سانسورچیِ زمان خود در این رمان و البته رمانهای دیگری که پیشتر از او خواندهام، همانندِ «مرشد و مارگریتا» و «قلب سگی» هربار با استفاده از المانهای جذاب بصورت ماهرانه عقاید خود را به روی کاغذ آورده است. این کتاب به اندازهای کمحجم است که ورود به داستانِ آن را جایز نمیدانم و خواندنِ آن را اولا به علاقهمندانِ این دکتر دوستداشتنی و محبوب و دوما به علاقهمندان سبک رئالیسم جادویی و نهایتا به سایر دوستانی که به ادبیات روسیه علاقه دارند پیشنهاد میکنم. پند نامه دیکتاتورها فقط بساط فساد و ویرانی را در جامعه به پا نمیکنند، بلکه مهمتر از دو مورد فوق، «جهل» را در عموم مردم به خصوص مردمِ کمتربرخوردار نهادینه میکنند و این جهل حتی پس از نابودی یک دیکتاتور هم جلوی خیلی از پیشرفتها را خواهد گرفت و یک مانع بزرگ برای رسیدن به ترقی در جامعه است، چه بسا این جهل در خیلی از موارد باعث رهایی از دیکتاتوری نشده و دیکتاتور دیگری را بر سر کار آورده! مثال؟ لازم نیست، خودتان میدانید منظورم چیست. گفتاری کوتاه در مورد ترجمهی کتاب من هیچ شناختی از خانم «میترا فراهانی» مترجم این کتاب نداشتم و به دلیل نبود گزینههای دیگر روی میز به سراغ ترجمهی ایشان رفتم. پیشتر در گذشتهی نه چندان دور کتابهای «یادداشتهای یک پزشک جوان» و «قلب سگی» را با ترجمهی آقای «آبتین گلکار» و ابررمان «مرشد و مارگریتا» را با ترجمهی بینظیر «دکتر میلانی» خوانده بودم و از آنها لذت برده بودم اما در این کتاب هرچند سطح ترجمه از آن کتابها پایینتر بود اما همچنان متنی روانی را ارائه کرده و اگر شما هم در انتخاب مترجم دچار مشکل شدید، میتوانید از این ترجمه مطالعه نمایید. کارنامه تنها یک ستاره از کتاب کسر مینمایم و چهارستاره برایش منظور میکنم، چون نمیتوانم نمرات «مرشد و مارگریتا» و «قلب سگی» را ویرایش و شش ستاره برایشان منظور نمایم. هفدهم آذرماه یکهزار و چهارصد
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.