یادداشت انسیه فتحی

در حسرت یک آغوش
        بنظرم یک موجی بین دوستان برای روایت زندگانی شهدا و جانبازان به راه افتاده که من اسمش را می‌گذارم سندروم کتاب بالای 200 صفحه!

نویسنده  و ناشر عزیز باور بفرمایید شما این کتاب را در 150 صفحه هم میتوانستید جمع کنید. باور کنید ورق زدن برگه های کاهی کتابی که این همه درد و رنج  را به خود دیده را با حذف نکات غیر ضروری کوتاه کنید.
این کتاب خیلی  اثری از نگو نشان بده و ورود به جزئیات ندارد. قصه گویی کرده. شاید هم چون نویسنده در ابتدای راه نویسندگی اش است اما باور کنید ناشر هم می‌تواند دست نویسنده را بگیرد!
 من این کتاب را برای خواندن از چه در قلب و ذهن و جسم حجی زهرا در این 34 سال رفت با جزئیات کامل تهیه کردم اما به مقصودم نرسیدم. وحتی سوال های زیادی برایم باقی ماند.
چرا زودتر پرستار نگرفت؟ چرا کسی به کمکش نمی‌آمد و.... هزاران سوال دیگر.
اما یکبار خواندنش را به همه پیشنهاد میکنم . ما باید در مورد سختی های زندگی کسانی برای آرامش و امنیت ما جنگیدن و 34 سال رنج ماندن در تخت خواب را تحمل می‌کنند بدانیم. مهمتر اما همسرانی هستند که صبورانه و ایثار گرانه  در کنارشان هستند.
من با این کتاب فهمیدم که ایثاری برای همسرم کردم و نه حتی صبورم! حجی زهرا مرزهای صبوری  و ایثارگری را برای من میلیون ها کیلومتر دورتر برد. 
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.