یادداشت فاطمه نقوی

                «چگونه می‌توانیم مردم را به کشف یا کشف دوباره‌ی ریاضیات، و سخت‌تر از آن، به عشق‌ورزی به ریاضیات ترغیب کنیم؟»
بدیو در کتاب در ستایش ریاضیات به این سوال اینگونه پاسخ می‌دهد: «کارکرد ریاضیات در حرفه‌ی آموزش چیزی نیست که باید باشد، و شاید هرگز چیزی نبوده است که باید می‌بود. وقتی ریاضیات تدریس می‌کنید ابتدا باید دانش‌آموزان را متقاعد کنید که درس جالبی است.» او مجاب شده ‌است که «کودک، حتی کودکی بسیار کم سن و سال، می‌تواند به ایده‌ی حل مسئله علاقه‌مند شود. چون کودکان طبیعتا عاشق معماها هستند.» 
آلن بدیو یکی از فیلسوفان معاصر نایابی است که ریاضیات را واقعا جدی می‌گیرند. به علاوه او صرفا در مقام فیلسوف از ریاضی سخن نمی‌گوید بلکه تقریبا هر روز کار ریاضی انجام می‌دهد. او در پاسخ به ژیل حائری می‌گوید: «اکثریت مردم همین که چندامتحان نسبتا آسان در مدرسه می‌دهند دیگر هیچ رابطه‌ی واقعی با ریاضیات ندارند.» «ریاضیات را ابدا نباید رشته‌ای دانشگاهی انگاشت که وظیفه‌اش گزینش افرادی است که مهندس یا وزیر کشور خواهند شد.» «مخاطب باید به ریاضیات -و به هر دانش دیگر- نه به خاطر پیشرفت اجتماعی که وعده می‌دهد بلکه به خاطر خود آن، به خاطر غذایی که برای اندیشه فراهم می‌کند، علاقه‌مند باشد.» 
از نظر بدیو در کنار روش‌های متفاوت برای ایجاد علاقه و انگیزه برای دانش‌آموزان، دو روش ترغیب دیگر نیز در بیرون از ریاضیات وجود دارد. نخست، تاریخ ریاضیات، که باید به شیوه‌ای زنده و به عنوان زنگ تفریح ارائه شود، دوم، مسلح شدن با فلسفه، زیرا در تحلیل نهایی یکی از مسائل جالب و مهم ریاضیات پرسش از چیستی آن است. 
بدیو در کتاب توضیح می‌دهد که چرا بین ریاضیات و فلسفه جدایی افتاده است: «امروز با درجه‌ای از جدایی بین ریاضیات و فلسفه سر و کار داریم که چه بسا اجداد بزرگ کلاسیک یا مدرن‌مان را حیرت زده می‌کرد»؛ از جمله دکارت که خود ریاضی‌دان بزرگی بوده است.
در وهله‌ی اول او می‌گوید که مسئله‌ی تعریف ریاضیات مسئله‌ای ریاضیاتی نیست. همین که درگیر پرسش «ریاضیات چیست؟» می‌شوید به فلسفه روی می‌آوردید و کار فلسفی می‌کنید. ریاضیات ارتباط دیالکتیکی بسیار تنگاتنگی با فلسفه دارد - دست‌کم برداشت بدیو این است. ریاضیات شهود و اثبات را به شیوه‌ای بی‌همتا ترکیب می‌کند کاری که متن فلسفی نیز تا جایی که ممکن است باید انجام دهد.
راوی در شش فصل با پرسش‌هایی که از آلن بدیو می‌کند می‌خواهد نشان دهد چرا او فکر می‌کند که امروز ستایش ریاضیات ضروری است؟ چطور ریاضیات بخشی از اندیشه‌ی دموکراتیک است؟ چه رابطه‌ی تنگاتنگی بین فلسفه و ریاضیات وجود دارد؟ آیا ریاضیات مقدم بر فلسفه است؟ چگونه ریاضیات از همان آغاز بیرون از جزئیت زبان‌ها کار می‌کرده است و آیا انترناسیونال حقیقی، اگر وجود داشته باشد، انترناسیونال ریاضی نیست؟ ریاضیات چگونه توافق بر سر تصمیم‌های دشوار را برای ما میسر می‌سازد؟ و چگونه «زندگی حقیقی»، به بیان دیگر، زندگی شاد می‌آفریند؟ و آیا ریاضیات هستی‌شناسی است یا یک بازی زبانی؟ هر چند که ریاضی‌دان‌ها می‌توانند عمیقا خود را در حل مسئله‌ای دشوار غرقه سازند بی آنکه هر بار از خود این سوال‌ها را بپرسند. 
 پاسخ به این پرسش‌ها در شش فصل گرد آمده است که عبارت‌اند از: «ریاضیات را باید نجات داد»، «فلسفه و ریاضیات، یا داستان یک زوج دیرینه»، «ریاضیات درباره‌ی چیست؟»، «تلاشی برای احیای متافیزیک ریاضی بنیاد»، «آیا ریاضیات نیک‌بختی می‌آورد؟»، «نتیجه‌گیری».
بدیو هیچ مخالفتی با ارزیابی‌های جدی گوناگون در مورد اهمیت ریاضیات ندارد اما به شدت با بی‌اعتنایی به ریاضیات و جهالت از آن مخالفت می‌کند. او غالبا ریاضیات را با کوهنوردی مقایسه کرده است: «راه طولانی و دشوار است، با هزاران پیچ و چرخش و فراز و نشیب. گمان می‌کنید که سرانجام به پایان راه رسیده‌اید، اما باز هم باید پیچی دیگر را باید پشت سر بگذارید... حسابی عرق می‌ریزید و زور می‌زنید، اما وقتی به اوج مسیر می‌رسید، پاداش غیر قابل مقایسه است: آن شگفتی، آن زیبایی غایی ریاضیات، آن زیبایی نایاب و تماما بی‌همتا.» ارسطو ادعا می‌کرد که عظمت ریاضیات بیش از آنکه هستی‌شناختی یا متافیزیکی باشد زیبایی‌شناختی است و بدیو همچنان با لذت وافر به کار ریاضی ادامه می‌دهد.
منتشر شده در نشریه‌ی جهان کتاب.
        
(0/1000)

نظرات

هر چه قدر بین ریاضیات و فلسفه جدایی افتاده از آن طرف آموزش و پرورش ما یک قدم فراتر نهاده و ریاضیات را به شدت تبدیل به یک درس حفظی کرده است. همان یک ذره فکری هم که بچه ها هنگام یاد گرفتن ریاضی می کردند دیگر نمی کنند سوالات کتاب را حفظ می کنند و از همان امتحان می دهند!!!! بعد از خواندن ریاضی قدرت حل مسئله پیدا نمی کنند، نمی فهمند که هدف غایی ریاضی یاد دادن فکر  و تحلیل کردن و توانا کردن انسان در حل مسائل زندگیست
1
بله، بدبختانه همینطوره. شاید برای این باشه که لذت ریاضی حتی برای خیلی از دبیران و مدرسان ریاضی هم نامکشوفه و خودشون هم همینطور حفظی آن را یادگرفتند. و خب ریاضی‌دانان به کار گمارده نمی‌شن و بیشتر قدرنادیده‌اند.