یادداشت محمود مطهرینیا
23 ساعت پیش
داستانی خواندنی و ترکیبی از واقعیات، خاطرات، تخیل و آموزههای مرحوم صفایی حائری. چنان هنرمندانه این عناصر با هم آمیخته شده اند، الان که کتاب تمام شده خیلی نمی توانم مرز واقعیت و خیال را در کتاب تشخیص بدهم و چند بار وسوسه شدم از دوستان انتشارات بپرسم کتاب خاطره است یا رمان؟ نویسنده تنفر شدیدی نسبت به سیدحسن ابطحی منحرف، پدر مسئول دفتر یکی از روسای جمهور ، داشته و جاهایی هم از او با عنوان بوووق یادکرده و با ظرافت به کتابهای ملاقات با امام زمان علیه السلام، پرواز روح و شبهای مکه او اشاره کرده است. دقیقاً نیمه اول کتاب خیلی عالی از زاویه دید کسانی که با توهم و بیماری روانی مدعی مهدویت یا ارتباط با امام زمان علیه السلام می شوند، داستان را روایت کرده است. در کل متن بارها به خنده افتادم و واقعا قلم ساختار شکنی دارد و از ان جمله جایی بود که پنج تن را دید و بعدش : «من بدو و امام زمان بدو...» آموزه های مرحوم صفایی هم در کتاب تا حدی خوبی لا به لای کفتگوها گنجانده شده است. پ.ن: مرحوم علی صفایی حائری شخصیت بی نظیر دوره ما بود و احساسات متناقضی درباره ایشان طی چهار دهه گذشته ابراز شده است و در دو مستندی که درباره ایشان ساخته شده مفصل درباره اش صحبت کرده اند. پیگیری آثار ایشان اثرات حیرت انگیزی دارد، اما آنانکه کتابهای شهید مطهری را پیش از آن مطالعه کرده کنند، بهره شان چند چندان می شود و دچار آسیبهای احتمالی نخواهند شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.