یادداشت مریم محسنیزاده
1403/5/12
3.9
7
رمان "قتل در زمین گلف" با پیچیده کردن وقایع، غافلگیری و اتفاقاتِ غیرقابلپیشبینی مخاطب را همراه میکند. تقریباً اواسط رمان است که پوآرو با ارائهٔ دادهها، وقایع را برای خواننده شفاف میکند. میشود گفت سرعت روایت مثل جادهٔ سنگلاخی است که پُرِ چاله و دستانداز است و یکهو صاف میشود و حوادث روی غلتک میافتد. از جذابیتهای رمان، حضور آقای ژیرو و رقابتی است که بین او و پوآرو شکل میگیرد؛ مخصوصاً تضاد و تنشی که توی نظریهپردازیهایشان ایجاد میشود. پ.ن: سؤالاتِ "عاقل اندر سفیه" هستینگز و عاشق شدنش، من را یاد شخصیت سانچو پانزا در رمانِ "دُن کیشوت" میانداخت 😁
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.