یادداشت
7 روز پیش
این کتاب را سالها پیش خواندم جزئیات زیادی در خاطرم نمانده، سختی های زندانی بودن یک زن در یک زندان که احتمالا مردها درک نمیکنند قوی بودن معصومه و دوستش را به یاد دارم، کوتاه کردن موهایش را بخاطر نبود وسایل نظافت در آن سلول را به یاد دارم، ناراحتی زندانی های ایرانی دیگر بخاطر اسیر بودن زنان در آن زندان را به یاد دارم، صبر کردن زندانبانها برای عادت کردن چشم هایشان به تاریکی سلول را به یاد دارم، اعتصاب غذای معصومه را به یاد دارم، عکس گرفتن با آن چهره نحیف و لبخند محوی که زده بود همراه با تکیادداشت "من زنده ام" برای خانوادهاش را به یاد دارم.. ❤️🩹 "من زنده ام" فقط خاطرات یکی از اسراست و شاید همین یک کتاب یاد تمام اسیرهای مرد و زن و جوان و نوجوانِ زندانی در زندانهای رژیم بعث را زنده نگه دارد 💔🫀
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.