یادداشت علی طالبلو
1402/8/28 - 23:51
آیا در مقابل جنگ، راه نجاتی برای جامعهی بشری وجود دارد؟! انیشتین در سال ۱۹۳۲، نامهای به فروید مینویسد و از او میخواهد که بر اساس متدها و نتایج علم روانکاوی، به این پرسش پاسخ دهد. فروید نیز در نامهای نسبتا مفصّل به این پرسش پاسخ میدهد. او معتقد است غرایز انسانی بر دو گونه است: ۱- غرایزی که موجب حفظ حیات و خواهان حفظ بقاء انسان است: غریزهی عشق - شهوت. ۲- غرایزی که خواهان مرگ و نابودی انسان است: غریزهی پرخاشگری - تخریب. این نظریه معادل تقابل میان عشق و نفرت است یا همان جاذبه و دافعه. فروید معتقد است که ما بدون این دو غریزه نمیتوانیم زندگی کنیم و هر کدام از این دو، همراه و قرین با غریزهی دیگر است. هیچ رفتاری به خودی خود متأثر از یک غریزه نیست بلکه آمیزهای از عشق و نفرت است. فروید معتقد است که غریزهی تخریب یا نفرت، در درون هر انسانی زنده است و سعی میکند موجود زنده را به تدریج ویران و متلاشی کند. مشکل اصلی اینجاست که هیچ امیدی به محو کامل این تمایل از زندگی انسان نیست پس برای توقّف جنگ، نباید روی انهدام این غریزه سرمایهگذاری کرد بلکه بوسیلهی چند راه میتوان این غریزه را کنترل کرده و از تأثیرات آن جلوگیری نمود: ۱- تقویت غریزهی عشق: فروید معتقد است هر چیزی که موجب تحریک و تقویت احساسات انسان شود، برای جلوگیری از نزاع میان انسانها مفید خواهد بود. باید همذاتپنداری و احساس یگانگی را در میان بشر تقویت کرد. ۲- تغییر در ساختار حاکمیت جامعه: اکثریت جامعه بدون فکر و اندیشه از فرمانروایان و حاکمانشان تبعیت میکنند لذا باید افرادی را به عنوان رهبر جامعه انتخاب کرد که حقیقتجو و دارای استقلال فکری باشند. ۳- تعیین نهادی مستقل برای جلوگیری از جنگ: دولتها نهادی را برای جلوگیری از جنگ مشخّص کنند و متعهّد شوند که به قوانین این مجمع و نهاد، ملتزم باشند. فروید معتقد است این راهکار سادهاندیشی است چرا که اعضای این مجمع نیز انساناند و دارای غریزهی مرگ. دولتها نیز در بزنگاهها، متعهّد به قراردادهایشان نیستند. ۴- سرمایهگذاری روی احساسات مشترک: قدرت در وحدت نهفته است و شکست دادن قدرتِ حکومتها با وحدتِ جامعه محقّق میشود. اگر مجموعهای بزرگ [به اندازهی یک جامعه] ایجاد کنیم که اعضای آن دارای اتّحاد و احساسات مشترک باشند، میتوان در مقابل زور جنگ و استبداد، ایستادگی کرد. چون دو عاملِ [۱] فشار زور و [۲] همبستگی احساسی موجب اتّحاد جامعه و پیشبرد اهداف انسانی است و هرچقدر احساسات مشترک و اتّحاد بیشتر باشد، زور حاکمان کمتر خواهد شد و بالعکس. فروید در آخر این نامه، با وجود ارائهی راهکارهای خود، جنگ را جزو لاینفکّ زندگی انسانی میداند که باید با آن کنار آمد. جنگ اجتنابناپذیر است و بخشی از زیست طبیعی ماست. تضاد میان منافع انسانها فقط با زور خاتمه پیدا میکند. فروید معتقد است نمیتوان همهی جنگها را محکوم کرد تا زمانی که برخی ملّتها و قدرتها به دنبال نابودی دیگرانند؛ به جای این کار باید خودمان را برای جنگ آماده کنیم.
11 نفر پسندیدند.
2 نفر نظر دادند.(0/1000)
نظرات
1402/8/29 - 19:30
نامه انیشتین به فروید و گفتار فروید برآمده از شرایط و وقایع در ظرف زمانی خاص خودش هست یعنی حاصل تجربه و ازمون و خطای فروید از قبل سالهای پر حادثه اون دوران پر اشوب بدون کنترل این افکار کهنه شده مقصر نشان دادن بشر برای شرایط که بهش دچاره یک نوع توجیه هست که از قبل اون حکومت ها با سو استفاده از توجیهات اقدام به کنترل و دخالت و جهت دهی به افکار مردم میکنند برای مثال ما هروز تحت تبلیغات سو هستیم که نشان از بدتر شدن وضعیت دنیا میده یعنی یک نوع هراس افکنی در بین عوام پیشنهاد میدم کتاب واقعیت هانس رزلینگ بخونید برای درک بهتر موضوع ..بشر قابل اصلاح هست ولی نه با دخالت ژنتیکی با یک تربیت خوب و صحیح اجتمایی قادر به برطرف کردن اکثر مشکلاتش هست
1
علی
1402/8/29 - 19:16