یادداشت mahla
1404/2/14
جایی میان نرمی یک رویا و خشونت یک بیداری، «لاشه لطیف» قدم برمیدارد؛ با زبانی که زمزمه میکند اما زخم میزند. واژههایش مثل مه صبحگاهیاند: آرام، اما پنهانکننده چیزی سهمگین. این کتاب، تجربهایست از فروپاشیهای درونی، از لمس رنجی که زیبایی را پس نمیزند، بلکه در دلش جا میدهد. با هر صفحه، صدایی میشنوی که نمیداند فریاد کند یا نجوا، اما تا عمق جانت مینشیند. کتابی که فقط یکبار خواندش کافی است و خواندن دوباره آن بسیار کار اشتباهی است
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.