یادداشت محمود مطهری‌نیا

        کتابی خوب، جذاب و خواندنی. خط تعلیق جذابی دارد که مخاطب را 751 صفحه با خود همراه می کند و این مهمترین نقطه قوت کتاب به شمار می آید، اما نکات و تأملاتی مهم نیز این کتاب دارد:
1. خواننده باید در ابتدا این را بداند که رمان می خواند نه تاریخ؛ زیرا کتاب هرچند از نظر داستانی جذاب و خواندنی است، اما از حیث تاریخی اشکالات جدی دارد. 
2. نمره نویسنده از حیث جغرافیای تاریخی صفر صفر است. کاری که وی کرده این بوده که نقشه عراق و سوریه و لبنان و کلا این منطقه را جلوی خود گذاشته و از اسامی امروزی برای خط سیر داستان خود استفاده کرده است. واقعاً شاخ درآوردم وقتی اسامی بوکمال، کوبانی، دیرالزور، جبل الشیخ و این دست اسامی را دیدم!
3. حجم زیاد صفحات ناشی از پرداخت زیاد داستانها نیست، بلکه حداقل 60درصد متن کتاب بازنویسی گزارشهای تاریخی است که به خوبی کنار هم چیده شده است. برخلاف کتابی مثل #رؤیای_نیمه_شب که کل 278 صفحه متن کتاب پرداخت و داستانپردازی 1صفحه است. اگر قرار بود بر همین منوال محتوای کتاب #پس_از_بیست_سال پرداخت شود ما شاهد حدود 140000صفحه می شدیم! حدس می زنم نویسنده عمده مطالب کتاب را ابتدا از #فروغ_ولایت آیت الله سبحانی و #ابوذر دکتر شریعتی گرفته باشد.
4. مؤلف در میان صحابه امیرالمؤمنین علیه السلام ابتدا ابوذر و پس از او عمار را قبول دارد و عملاً بقیه را چیزی به حساب نیاورده است. از همه دردناکتر تصویر مالک اشتر در این کتاب است که در حد یک فرمانده نظامی صرف پایین آمده که اصلاً قابل قیاس با آن دو بزرگوار نیست. تاریخ اما چهره ای متحیر کننده از مالک ارائه می کند در حدی امیرالمؤمنین علیه السلام از شهادت او بیتاب می شود و خود را مهیای شهادت می کند. مالک آچار فرانسه امام علیه السلام بود و آن حضرت هرجا نیروی مطلقاً قابل اعتماد نیاز داشت از مالک استفاده می کرد.
5. نویسنده اطلاعات تاریخی فوق العاده اندکی دارد و تقریبا با یقین کامل می توان ادعا کنم وی برای نگارش این کتاب هیچ پژوهشی نداشته است. علاوه بر یاران امام علیه السلام، فرماندهان و شخصیتهای مهم لشکر دشمن را اصلاً نشناخته و به همین علت در متن کتاب عملاً ذوالکلاع تطهیر شده و اشتباهات دیگران عادی جلوه داده می شود.
6. متأسفانه ضعف تاریخی نویسنده باعث شده میان دوره سفیانی و مروانی سلسله امویان دچار خلط شود و نسبتهایی به دوره سفیانی بدهد که اصلاً در تاریخ وجود نداشته است. در همین راستا تقریباً تمام گزارشهای حاوی شراب و شرابخواری، روایط جنسی، حضور و توصیف زنان در دربار، مراسمها کاملاً تخیلی و توهمی است و هیچ نسبتی با تاریخ آن مقطع ندارد. 
7. نگاه کاریکاتوری آزاردهنده به جنگ را در داستان تخیلی نبرد شامیان و رومیان می توان مشاهده کرد که ناگهان پس از پیروزی مرحله اول جنگ ناگهان تعدادی زن زیبا و جذاب به فرماندهی زنی سواره سفیدرو با رانهای سفید بلورین به میدان می آیند. این زن لباسی پوشیده که تا بالای زانوی او را بیشتر نمی پوشاند و در مرحله بعد هم سینه های خود را بیرون می اندازد و اینگونه ابتدا فرمانده فریب می خورد و سپس همه سربازان با دیگر زنان مشغول می شوند و به ناگاه مردان رومی می آیند و شامیان را یکپارچه سر می برند. نویسنده حواسش نبوده در این مقطع اگر کسی از لشکریان مسلمانان فاسد بوده و به راحتی اختیار زیر شکم خود را نداشته، اما اینقدر حجب و حیا وجود داشته که در ملأ عام به روابط جنسی نپردازد آن هم روی زمین کاملاً پوشیده از برف!!! طبیعی است در چنین شرایطی نیاز به حداقل 1000 خیمه برافراشته و بستر آماده بوده تا سربازان شامی بتوانند کام بجویند(154-160). در روم آن زمان هم تا این حد وقاحت و بی حیایی علنی نبوده است واقعاً افتضاح بود و از آن افتضاحتر اینکه مدعیان عدالتخواهی ما هم وقتی بنا دارند به داستان نویسی بپردازند نمی توانند صفحات را نیالایند!
از همین جنس تصورات کاریکاتوری را در مرحله بعد همین نبرد را می توان مشاهده کرد که با فروریزاندن برف و راه انداختن بهمن، شامیان لشکر رومیان را شکست می دهند(ص162-175). چیزی که نه با تاریخ خوانایی دارد نه جغرافیای آن منطقه!
8. نویسنده سعی دارد خط تردید شخصیت اصلی داستان را از کودکی تا شهادت وی در کربلا ادامه دهد. خط تردید ترسیم شده در کتاب ارزشمند و فوق العاده #نامیرا را خیلی قویتر و واقعی تر می دانم. #نامیرا کتابی است که نه از چند بار خواندن آن ضرر می کنید نه از هدیه دادن آن.
9. اوج نگاه اخباری نویسنده به روایات و گزارشهای تاریخی را در ص244 می توان دید که وی داستان مشهور قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام در دعوای دو زن مبنی بر ادعای مادری یک کودک را درباره یک کودک شیرخوار می آورد که این دو زن، هر یک، یک دست و پای این کودک شیرخوار!!! بیچاره را می گیرند و آنقدر می کشند که دل مادر واقعی به رحم می آید. طوری که نویسنده داستان را درباره نوزاد آورده بی تردید قبل از آنکه دل مادر به رحم بیاید حداقل دستی از آن کودک جدا شده و دست کم دست دیگرش از جا دررفته و ناقص شده است!
10. نگاه نویسنده به زن در کتاب نگاه امروزین است و جایگاه زن خیلی بالاتر از حالت عادی در نظر گرفته شده است و هیچ نسبتی با تاریخ آن مقطع ندارد که زن در نهایت به عنوان یک کالا به شمار می آمد نه بالاتر. این نگاه در تمام کتاب قابل مشاهده است.
11. با توجه به ضعف نویسنده در تاریخ توقع ندارم داستان والی خیالی یمن به نام حبیب بن منتجب و انتخاب و اعزام ابن ملجم از یمن به کوفه را جعلی بداند و آن را در کتاب نیاورد(ص475).
12. یکی از اشکالات جدی کتاب این است که برای طبیعی نشان دادن تردید شخصیت اصلی داستان حقانیت لشکر دشمن را فوق العاده زیاد می کند و صحابه حاضر در آن لشکر را بزرگتر و نورانی تر نشان می دهد. در صورتی که برهان آوردن برای بر حق بودن امام علیه السلام به مراتب ساده تر از طرف مقابل بود. نویسنده متأسفانه پیوستن به معاویه را بر اساس برهان و پیوستن به امام علیه السلام را رفتاری دلی و نامبتنی بر برهان!!! نشان می دهد(برای نمونه ر.ک: ص495)   
13. با توجه به سابقه نویسنده توقع داشتم خیلی بیشتر از متن کتاب حاضر دعوای عدالتخواهانه را ببینم در حالی که غیر از تأکیدها بر ابوذر تنها در ص536-537 قدری به دعوای عدالت با مشرب جریان عدالتخواه پرداخته شده است!
14. ص699: نمی دانم چرا جمله امام علی علیه السلام درباره حسنین علیهماالسلام در جنگ صفین را به مالک اشتر نسبت داده است؟!
و بالاخره نویسنده چون اشعث خبیث پلید ملعون را نشناخته فراوان او را ستوده و رشادتهایی را به وی نسبت داده که در تاریخ وجود ندارد و در نهایت اشتباهات خائنانه او را ناشی از حسادت معرفی می کند.
بخشهایی از کتاب نیاز به بازنویسی جدی دارد و می تواند بحران امنیتی به وجود بیاورد(به خاظر نقصهای از این جنس و مواردی که ذیل این عنوان می گنجد، بعید می دانم رهبری این کتاب را زمانی حتی به اطرافیان خود پیشنهاد بدهند)، بخشهایی نیز جا دارد به خاطر تحریف تاریخ از نو پرداخته و نوشته شود. فراموش نکنیم در داستان نویسی بر اساس تاریخ، تخیل و تصور و ترسیم تا آنجا مجاز است که به تحریف تاریخ نینجامد و اصطلاحاً اجتهاد مقابل نص رخ ندهد.
در پایان همت و توان نویسنده را قدر می نهم و خدا قوت عرض می کنم. حقیقتاً برای نخستین کار رمانی تا این حد حجیم و جذاب را ارائه کردن بی تردید کار ساده ای نیست. امیدوارم با مطالعات بیشتر و همکاری و همنشینی نویسنده با اهل تاریخ شاهد آثاری فاخرتر و ارزشمندتر از وی باشیم. ان شاءاللّه
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.