یادداشت
1402/8/25
4.1
45
نمیدونید چه قدر ذوق دارم برای نوشتن یادداشت روی این کتاب :) کتابی با کمتر از یک صد صفحه اما محتوای خوب! انسان به طور طبیعی نسبت به محرکهای اطرافش (از جمله اونایی که باعث القای درد و رنج میشن) واکنش نشون میده و قادر نیست با نادیده گرفتن مشکلات از سختی زندگیش کم کنه. حالا چی میشه اگه نسخه زندگی کسی توسط فردی پیچیده بشه که موقعیت بهتری نسبت بهش داره و قادر به درک شرایط دردناک و کلافه کنندش نیست؟ :) این چیزی بود که به نظرم جناب چخوف در فضای دلگیر تیمارستان، بین یک پزشک و بیمار روانیش بیان کرد تا بفهمیم چه حسی داره نادیده گرفته شدن و درک نشدن رنج و اندوه ما توسط دیگران :) و اما درباره خود کتاب: "راگین" یک پزشک فرهیختست که درد و رنج رو صرفا از مطالعه کتابها و فلسفهبافیهای ذهنیش درک کرده و معتقده برای داشتن احساس رضایت از زندگی کافیه اون حس رو بدون در نظر گرفتن شرایط بیرونی (از جمله موقعیت اجتماعی و مالی و ...) در ذهن به وجود آورد. از طرفی یکی از بیماران اتاق شماره ۶ به نام "گروموف" مردیست رنج دیده و سختی کشیده که کسی دغدغهها و نگرانیهاش رو درک نمیکنه و در بیمارستانی با شرایط بسیار بد بستری و حتی میشه گفت زندانی شده! به زودی شاهد تقابل اندیشه و جایگاه "راگین" و "گروموف" خواهیم بود و این جا همون جاییه که این کتاب کوتاه، عظمت خودش رو نشون میده :) در نهایت برای جلوگیری از اسپویل شدن کتاب توضیحاتم رو به این توصیه ختم میکنم که حتما کتاب رو بخونید و بذارید یه تلنگر درست و حسابی بهتون بزنه؛ پشیمون نمیشید :) از خوندن یادداشتهای دوستان هم غافل نشید که خیلی به فهم کتاب کمک میکنه^^
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.