بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت آمنه پازکی

                و اما گراهام گرین و پایان رابطه، هزاران حرف برای گفتن دارم و ندارم. اینکه چقدر راحت با جملات زیبا و تزیین شده در قالب تشکیک و نفی وجود پروردگار مضامین زشت و انحرافات اخلاقی خودشان را به خورد جامعه انسانی می دهند.
کتاب پر از زشتی است، مردی که به راحتی همسر مرد دیگری را می دزد، زنی که راحتتر تن به رابطه زشتی می دهد که هیچ توجیهی برایش ندارد شوهری که از هویج شلغم تر است در دفاع از ناموس و غیرت و در کل همه شخصیتهای این کتاب حال دل آدمیتت را بد می کنند. 
از لحاظ داستان نویسی با یک فضای چرک و تقریبا مجهول طرفیم فضا پردازی ها انقدر شفاف نیست که مخاطب با ان احساس راحتی کند.
نویسنده با ذکاوت هر چه تمامتر در پس و پیش کردن زمان داستان خلاها را پر کرده و با یک ترفند زیرکانه آن چنان مخاطب را گیج میکند که بیچاره از ترس گم کردن سر خط داستان به چیزهای دیگر فکر نمی کند.
انتخاب زاویه دید اول شخص مفرد برای القا کردن تفکرات و ایدئولوژی مبهم نویسنده برای پنهان کاری بهترین انتخاب بوده است....
در کل این کتاب را وقتی خواندید به خدا بیشتر پناه ببرید از شر هوای نفس و شیطان رانده 
        
(0/1000)

نظرات

برعکس، این کتاب تلاش شخصیت هایی را برای یافتن خدا نشان میدهد. انسان هایی که در آغاز آشنایی با آنها خداناباور هستند و برآن اصرار دارند اما رفته رفته به وجود خدا یقین پیدا می کنند، کم کم احساس نیاز می کنند که خدایی برای پناه بردن به او باید وجود داشته باشد. 
سارا نمونه شخصی است که توبه اش مورد پذیرش قرار میگیرد و بارها از پناه بردنش به آغوش دین و خدا در کتاب گفته می شود. شخصیت سارا در این کتاب مصداق این اعتقاد مسلمان هاست که اگر کسی توبه کند مانند روزی که از مادر زاده می شود پاک خواهد شد. درباره شخصیت همسر سارا هم میشود گفت مردی است که وقتی متوجه ماجرا می شود که کار از کار گذشته و بهتر میبیند همسرش را ببخشد، چرا که سارا در حال مرگ است. 
اگر دقت کنید از یک جایی به بعد بارقه های نور و ایمان را خواهید دید، از آنجایی که توبه سارا پذیرفته شده و در قامت قدیسی ظاهر می شود که توانایی شفا دادن دارد. شفادادن چهره ی کشیش، و در آخر شفای روح نویسنده که همان ایمان آوردنش به خداست.
6
سلام و عرض ادب
بله شاید در نگاه لایه اول چنین تلاشی به نظر بیاد که البته نمیاد چون از زیر بناها چیزی گفته نمیشه و اینکه چرا این شخصیتها باید با وجود خدا مشکل داشته باشند و حالا اون مشکلات برطرف شده و دارن ایمان میارن اما مسئله اینه که شما نمی تونی در لجنزار گندم بکاری انتظار خوشمزه ترین خوراکها رو از این گندمها داشته باشی وقتی چیزی از پایه ویرانه یک مخاطب با یک ذهن آشفته از داستان چنین برداشتی نمیکنه و باز هم در پرانتز همه گناهان کبیره رو‌ شخصیتها مرتکب شدند که به خدا برسند یا در حین انجام به خدا رسیدند؟ 
عرض بنده در محتوای پنهان داستانه که ناخودآگاه روح و روان مخاطب رو بمباران میکنه وگرنه بله از نظر داستان نویسی کناب خوب و بی نقصی بود نسبتا.خیلی هم ظریف یکی به نعل میزنه و یکی به میخ  
یه نکته در مورد همسر سارا اینکه این مرد از ابتدا هم می دونست زنش مرتکب خیانت میشه هم ابتدای داستان مشخصه و هم  پایان داستان نویسنده به این موضوع کاملا نامحسوس اشاره میکنه فقط چون خودشو در مقابل اون زن کم می دیده باهاش زندگی مسالمت آمیز داشت 
سلام و احترام
چند نکته:  
با شما مخالفم، گناهان برای رسیدن به خدا انجام نشده، بلکه ترک گناه برای رسیدن به خدا انجام شده است.دقیقا جایی که شخصیت ها تلنگر می خورند انکار خدا و اصرار بر گناه کنار گذاشته می شود(قدم اول در توبه و پذیرش توبه). 
 نویسنده  از جامعه ی خودش صحبت می کند،از جامعه ای که انسان را از اصلی ترین نیازش که خداست محروم می کند و باعث سرگردانی و بی پناهی او میگردد(نقد جوامع سکولار و کمونیست که تمرکز بر خواست های دنیوی و  انسانی است و معنویات یا به حاشیه می روند یا به فراموشی سپرده می شوند). از نظر بنده شما لایه ها ی پنهان داستان رو ندیدید، آنچه شما از آن صحبت میکنید ظاهر داستان هست و نه نفس داستان. شخصیت ها براساس دلایلی خداناباورشدند، یا بر اثر تربیت یا جامعه یا اتفاقاتی که تجربه کردند، اما رفته رفته وقتی نیاز به خدا پیدا می کنند یا معجزه ای میبینند به سمت خدا گرایش پیدا می کنند. بنظرم شما به عمق داستان رجوع کنید، ظاهر داستان آنچه هست که برداشت شماست اما عمق داستان تماما برعکس برداشت و تحلیل شماست.
@AMPazoki 
در مو رد حل مسئله و حصول ایمان هم باید عرض کنم شیوه های هدایت خدا برای افراد متفاوت است، کسی را با تنبیه به راه باز میگرداند کسی را با حل مشکل،کسی را با دادن نعمت،کسی را با رنج(سارا را با عذاب وجدان و رنج بیماری،کشیش را با معجزه شفا،بندریکس و همسر سارا را با تنبیه یعنی مرگ سارا). با مثال شما از  گندمزارهم مخالفم، هیچ یک از ما معصوم نیستیم، پس با توجه به صحبت شما توبه امری بی اساس باید باشد چرا که هیچ گناهی صغیر نیست همه کبیره هستند. و در آخر اینکه نویسنده در نهان این پیام را به مخاطب می دهد که توبه کن خدایی وجود دارد، اگر هم شک داری بازهم توبه کن چرا که عاقبت خودت خواهی فهمید که ممکن نیست خدا وجود نداشته باشد. همانطور که امام علی (ع) به اشخاصی که دچار شک نسبت به وجود آخرت و دنیای بعد از مرگ بودند فرمودند:«شما کار نیک انجام دهید اگر آن دنیا وجود داشت برده اید اگر هم نداشت چیزی از دست نداده اید». با طرز فکر شما گمانم همه باید راهی جهنم شویم🙏🏻
@AMPazoki 
و باز هم با نهایت تواضع شما رو ارجاع میدم به خواندن حکمت ۴۱۷ نهج‌البلاغه و شرایط پذیرش توبه از نگاه امام علی که بدانید حرف من نیست و من در عالم امکان چیزی نیستم که بخوام در حکمت و علم خداوند نسبت به بندگان نظری بدم. دین یک ماهیت بیشتر نداره و اون پذیرفتن خدای احد و واحده خضوع و فروتنی در مقابلش و پرهیز از انجام کارهایی که منع فرموده... نگاه مسیحیت تحریف شده به دین در همینجا مشکل داره کسانی که نوزاد معصوم را غسل تعمید می دهند تا از گناه پاک بشه بعد موقع مرگ طرف با هزاران آلودگی و گناه میره پیش یکی از خودش بدتر اعتراف میکنه اونم میگه برو من برات دعا میکنم همه چی اون دنیا گل و بلبله. این کتاب هم با چنین نگاهی نوشته شده کسی درصدد جبران خطا و گناهش نیست وگرنه خداوند که در همه حاضر و ناظره 
به نظرم با این نگاه مجبور به خواندن گراهام گرین نیستید واقعا.
1
سلام و عرض ادب متاسفانه مجبورم چون باید چیزی رو یاد می گرفتم و البته از قبل داستان کتاب و می دونستم نه اینکه همینجوری انتخاب کرده باشم 
ببخشید که من اینجا جواب میدم چون پایینتر امکانش نبود. اتفاقا اون لایه های پنهان داستانه که مشکله نه ظاهر. حتی در ظاهر هم مسیحیت واقعی خیانت و روابط نامشروع رو قبول نداره. سارا تنبیه نشد و از گناهش توبه نکرد فقط چون می خواست اون مرد زنده بمونه امتحان کرد ببینه خدا جواب میده یا نه که البته ذات باری تعالی برای همه بندگان رحمانه و با نظر لطف به اونا نگاه میکنه که این شامل خود منم میشه و کسی از انسانهای معمولی مبری از گناه و غفلت نیست اما مسئله اینه که شما تلنگری هم اگر میبینید در داستان در جهت اصلاح نیست به صرف توبه کردن زبانی باشه که همه جنایتکاران تاریخ هم موقع مرگ توبه کارن  آیا در توبه نباید جبران کرد ایا نباید قلبا و جسما پشیمانی را جبران کرد؟ زن داستان فقط جسمشو دور کرد کجای باطنش از یک رابطه نامشروع فاصله گرفت؟ کمااینکه این زن قبل و بعد هم با کسان دیگری وارد رابطه شده بود بازم دم بندریکس گرم که به عنوان مرد خودداری بیشتری داشت هیچ کدام از اینها تا پایان داستان نه شرعا نه اخلاقا از کاری که کردن پشیمان نشدن حالا اثبات وجود خدا این وسط چه دردی دوا میکنه وقتی خدا فقط یه خدای گوگولیه که ما هی گناه کنیم اون ببخشه؟ 
نه انچه من باید در لایه های ظاهر و باطن میدیدم دیدم شما همین کتاب با جنایت و مکافات و سقوط یک فرشته مقایسه کنید کسی که بابت گناهش پشیمانی نداشته باشه و درصدد جبران نباشه به یک خدا که هیچ هزارتا خدا هم دردی ازش دوا نخواهد کرد‌.
با این حال نظر شما برای من محترمه و با قسمتهایی از تحلیل شما موافقم. ما این کتابا رو‌ می خونیم تا بتونیم نگاه بازتری نسبت به مسائل داشته باشیم
1
درنهایت فقط میتونم بگم اینها همه زاوبه دید شماست و برداشت شما🙏🏻