یادداشت

نیمه شبی در حله
        کتاب رویای نیمه‌شب با حمایت پویش مطالعاتی روشنا، از گنجینه کتاب‌های خوب بیرون آمد و به جامعه معرفی شد.

نویسنده کتاب، مظفر سالاری، یک آخوند است. از حجت‌الاسلام مظفر سالاری پیش‌تر کتاب «قایق راندن به اقیانوس» را خوانده بودم. آن کتاب،‌ کتاب متوسطی بود. موضوع آن کتاب‌،‌ سفر رهبر انقلاب اسلامی به استان یزد در سال ۱۳۸۶ بود. (از آن دیدار، برادر عزیزمان، آقای دکتر سید بشیر حسینی هم کتابی دارند به نام سفر به ایساتیس که به پشت صحنه آن سفر می‌پردازد.)

اما رؤیای نیمه‌شب،‌ فوق‌العاده است و فراتر از انتظار من ظاهر شد. بسیاری را می‌شناسم که نتوانستند قبل از تمام کردن،‌ این کتاب را زمین بگذارند. کشش دارد. جاذبه دارد. پشت سر هم در دام غافل‌گیری نویسنده می‌افتید! حالا شاید منتقدان ادبی با موازین داستان‌شناسانه خود،‌ نقدهایی به آن داشته باشند ولی مخاطب عمومی‌، کتاب را (شاید به خاطر پرداخت خوب داستان عاشقانه‌اش) می‌پذیرد و می‌پسندند.

مهم‌تر از متن، محتواست. محتوای کتاب،‌ یک دوره آموزش معارف مهدوی (و نیز وحدت شیعه و سنی) است. این آموزش‌ها آسیبی به بافت داستان نزده است و در فضای داستان، آرا‌م‌آرام و به تدریج به دل مخاطب می‌نشیند،‌ ان‌شاءالله.

 

دوست خوبم،‌ آقای محسن احمدی که دانشجوی دکتری ادبیات هستند،‌ زحمت کشیدند و کتاب را از جهت فنی هم بررسی کردند و نکاتی را در همین زمینه یادآور شدند که با اجازه ایشان،‌ بخش اول آن را که بُعد آموزشی خوبی دارد و به ارتقای سواد داستانی می‌انجامد،‌ این‌جا منتشر می‌کنیم:

نقدی بر رمان «رؤیای نیمه‌شب»


آن‌ها که در فضای حزب‌اللهی تنفس می‌کنند و کتاب می‌خوانند یا اهل دیدن تلویزیون هستند، حتماً این روزها نام این کتاب به گوششان خورده است. داستانی در فضای واقعی (رئال) که در بستر قرن 8 یا شاید هم 9 هجری در شهر حله عراق جریان دارد.
شاید به‌جرئت بتوان گفت این داستان بسیاری از عناصر بین و شاخص داستان‌نویسی مدرن را در خودش ندارد و بیش از آنکه یک داستان (به معنی آنچه از غرب به ادبیات ما وارد شده و داستان‌نویسی مدرن است) باشد یک قصه یا افسانه است. عناصر قصه‌نویسی قدیم در این کتاب بسیار بیشتر از داستان امروزی بروز و نمود دارد:
1-  یکی از تفاوت‌های بارز و جدی "داستان" با "قصه" بحث «مکان» است. مکان در قصه‌های قدیم عموماً کلی و همه‌گیر است؛ یعنی مشخصه بومی و محیطی ندارد. مثلاً داستان‌های هزار و یک‌شب یا داستان‌های ملانصرالدین در هر شهر و مکانی اتفاق بیفتد، فرقی ندارد. در قصه‌های قدیم مکان را یا ذکر نمی‌کردند یا اگر هم ذکر می‌کردند تنها به نام آن اشاره می‌شد و اینگونه نبود که عناصر محیطی و مکانی در داستان نقش ایفا کنند. برعکس در داستان‌نویسی مدرن، مکان و عناصر محیطی در داستان نقشی مهم و جدی دارند و به‌هیچ‌وجه نمی‌توان آن را در داستان نادیده گرفت. مثلاً فرض کنید بخواهیم نقش تهران را در داستان من او رضا امیرخانی نادیده بگیریم یا حذف کنیم؛ داستان کاملاً ناقص و بی‌هویت می‌شود. در کتاب رؤیای نیمه‌شب می‌توان جای حله عراق هر شهر دیگری را گذاشت بدون آنکه به اصل داستان لطمه‌ای وارد شود.
2-  یکی دیگر از تفاوت‌های قصه با داستان، "زمان" است. زمان در قصه‌های قدیم امری کلی و مبهم است. نویسنده هیچ‌گاه وارد جزئیات زمان و زمانه نمی‌شود. مثلاً داستان لیلی و مجنون یا سندباد را می‌توان مربوط به هر عصر و زمانی دانست بدون اینکه اصل داستان لطمه‌ای بخورد اما داستان سووشون سیمین دانشور تنها و تنها در بافت تاریخی بعد از کودتای 28 مرداد و فقط در بستر شهر شیراز قابل روایت است و الا هر کدام از این عناصر را از داستانش بگیریم داستان ناقص خواهد بود. در کتاب رؤیای نیمه‌شب می‌توان به جای قرن هشتم یا نهم هجری، هر قرنی را منهای قرن اخیر گذاشت بدون آنکه داستان نقصی پیدا کند.
بحث تفاوت‌های قصه و داستان، بحثی درازدامن است و در این مقال ما را همین دو نکته اخیر بس.



برگرفته شده از qafase.ir
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.