یادداشت گوهر قوامي
1402/10/23
ایده ی اصلی داستان از شخصیت واقعی ملاله گرفته شده. دختر بزرگ و تاثیر گذاری که زندگی خودش و خیلی از دخترای دیگه رو تغییر داد. هزچمد که اَمَل (شخصیت اصلی داستان) کاملا تخیلیه اما دقیقا یادآور ملاله و زندگی دلیرانه ی اونه... کتاب مسئله ی برده داری و فئودالیسم رو با زبانی ساده و روان بیان می کنه. مسئله ای که شاید در بسیاری از کشور های همسایه یا حتی کشورهای غربی همچنان وجود داره، مسئله ای که آزادی روحی و جسمی انسان رو سلب می کنه. برای من داستان کشش لازم رو برای ادامه دادن داشت و اونقدر جذاب بهش پرداخت شده بود که دوست داشته باشم ببینم در ادامه چی می شه. اما از داستان نمی شه انتظار گره یا فراز خاصی داشت حتی پایان داستان هم در عین حال که تقریبا یهویی اتفاق می افته اما سوپرایزی نداره و اتفاق خارق العاده ای نمی افته. شاید می شد به نوعی خلاقانه تر داستان رو به پایان رسوند. گاهی اوقات در بین داستان ممکنه حس کنیم چقدر داره شعاری می شه. شعارهایی در جعبه های کادوپیچ شده ی زیبا که در نهایت به جایی نمی رسه.اما حقیقت اینه که تاریخ برده داری ثابت کرده همواره این شجاعت ها و اقدامات انجام می شده که بسیاری از آنها مثل امل و ملاله سرنوشت خوبی نداشتند اما همان جنبش های کوچک به نتیجه نرسیده گاهی تلنگری برای انقلاب های موفق بوده. شخصیت اصلی داستان عاشق کتاب بود و تحصیل! ارزشی که این روزها داره جاشو با مد و فشن و ظواهر عوض می کنه. و از این منظر بنظرم می تونست کتاب تامل برانگیزی باشه. و نکته ی جالب توجه دیگه اس که داشت این بود که در کتابی که در ابتدای آن پدر و مادر خانواده در آرزوی داشتن فرزند پسر بودن و از جنسیت فرزند کوچکشان که دختر بود نا امید شده بودند قهرمانِ شجاع، با غیرت، متفکر، کتابخوان و امیدوارِ کتاب یک دختر بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.