یادداشت ابوالفضل شربتی
1400/10/22
3.1
14
از رنجی که میبریم، جلال آل احمد اگر اشتباه نکنم از رنجی که میبریم را در سالها پیش وقتی نوجوان بودم خواندم، البته بخشهاییاش را. آن وقتها از توصیفهای کتاب و فضایش لذت وافری میبردم. اما اکنون مانند قبل نبود. اولین کتاب جلال بود که هدفمند خواندم. بنا دارم زمانی برای «جلال خوانی» وقت بگذارم؛ این از دو جهت اهمیت دارد: به نظرم آل احمد در داستان فارسی وزنهای حساب میشود و اگر کسی بخواهد داستان فارسی بخواند ناگزیر باید آل احمد بخواند؛ دلیل این هم خیل بزرگ طرفداران او هستند که از قضا برخی از آنها داستاننویسان و رماننویسان بزرگی هستند. و از طرف دیگر از وقتی یادم میآید تا امروز نزاعی میان شخصیت جلال آلاحمد و دیگران بوده است که برخی این را داستانهایشان نیز سرایت دادهاند. و علاوه بر اینها سادگی و صمیمیتِ لحن و بیان جلال سبب شد که آغاز این سیر با او باشد. دربارهی داستان لحن داستانها صمیمیست. نظیر آنچه از سهتار در ذهنم ماندهست. توصیفهایی ساده و قوی دارد، خیلی راحت تصویرشان در ذهنم میآمد. شروع خوب و شاید طوفانیای داشت. اما ضعف داستان این بود که حوادث داستان افت کرد. البته به نظرم هدفِ نویسنده این نبوده که معمایی کشف کنیم؛ بلکه اولاً و بالذات هدفاش توصیف رنجهاییست که میبریم [بُردهاند در این امر به نظرم موفق هم بودهاست. البته در برخی موارد وقتی حادثهای یا شخصیتی را توصیف میکند به تعبیرِ من «پرش منطقی» پیدا میکند: نخندید! برای مثال، شخصیتِ اسد تا حدود یک چهارم کتاب در قالب گزارش سوم شخص روایت میشود؛ و هنگامی که خودِ اسد صحبت میکند شخصیتِ بیرونی توصیف شده توسط راوی سوم شخص یا شخصیتِ درونی اول شخص (اسد) کاملاً با هم چفت و جور نمیشود. البته بدانید و آگاه باشید که این افاضات از بیسوادی یا سوادِ خود ساخته است و چیزی دیگر نیست. پس ناسزا گفتنِ مودبانه سزاوار است. در کل به نظرم با توصیفات بالا، و با توجه به اینکه از داستانهای بابِ طبع من سر و گردنی فاصله داشت سه ستاره برای «از رنجی که میبریم» مناسب باشد.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.