یادداشت ستایش محمدی

ستایش محمدی

ستایش محمدی

5 روز پیش

        علی: عجیب! حیدر ، عجیب اون هایی ان که کسی رو ندارن بهشون زنگ بزنه،
اون ها کل تایم تلفن ماهیونه ی زندان شون رو می فروشن به یه باکس بهمن کوچیک ، بعد عجیب تر اون هایی ان که یه عالمه قوم و خویش دارن ولی خودشون دلشون نمی خواد با کسی حرف بزنن . اون ها ، اون ها حیدر ، اون ها هر یه نخ بهمنی که می کشن یه عالم حرف نزده ست که دود می شه.
.
وقتی تنهایی ، به تنهایی خودش را به تصویر می کشد.
      
30

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.