یادداشت محدثه ز
1404/4/11
"کشورم که به خاطرش ۱۱۵ نفر را کشته بودم و نزدیک بود خود هم کشته شوم، به من پشت کرده بود. آنها اول از من استفاده کرده بودند و حالا داشتند رهایم میکردند.حسی از پوچی تمام وجودم را فرا گرفت. آنقدر مبهوت بودم که نمیتوانستم عصبانبتم را بروز دهم..." -از متنِ کتاب من این کتاب رو به سه بخش تقسیم میکنم: •بخش اول: کیم هیون هه و کره شمالی تو این بخش نظم و ساختار نظامی کره و آموزشهای جاسوس شدن رو میخونیم •بخش دوم: شروع عملیات تو این بخش صرفا یک سری اطلاعات بهمون میده و با این که داره وقایع رو توضیح میده اما خیلی سریع از اتفاقات رد میشه. (بیشتر مستندات تاریخیه که به نظرم خوبه که بیشتر توضیح نداده چون روش مانور میداد صرفا حجم کتاب زیاد میشد) چیزی که تو اواخر این بخش (وقتی تو سئول هست) برام خیلی جالب بود این بود که چقدر شست و شوی مغزی شدن و تازه فهمیدم بخش اول چقدر تاریک بوده! . •بخش سوم: تولد دوباره این بخش اشک منو درآورد! غیر منتظره و تکاندهنده، بهت یاداوری میکنه ممکنه فرصت دومی وجود نداشته باشه... تا بخش سوم یک زندگینامه معمولی اما جذاب بود کتاب اما آخرش باعث شد دوسش داشته باشم. ترجمه کتاب هم بسی روان و دلنشین بود. در کل از اون دسته کتاباییه که اگه با حوصله بشینی پاش سریع تموم میشه! پیشنهاد میکنم بخونید، از دوستداشتنیها!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.