یادداشت Helia

Helia

Helia

دیروز

        بنام خدا؛  
چه کتابی بود این! واقعاً حیفم اومد تموم بشه... از همون صفحه اول چنگش زد به مغزم و ول نکرد تا آخرش! ممکنه صفحات ابتدایی از بعضی شخصیت ها ناراحت و عصبی بشید ولی همین موضوع باعث میشه که از کتاب دست برندارید و ببینید آیا اون سر عقل میاد؟! 
نویسنده واقعاً استادانه یه دنیای خفن ساخته بود. اونقدر با جزئیات و رنگارنگ که آدم خودشو توی قصه حس میکرد. شخصیتاشونم که دیگه... عاشقشم! هرکدوم یه دنیای خودشونو داشتن، با خوبیها و بدیاشون.
نثرش هم که دیگه بیمثال بود. روان ولی عمیق، ساده ولی پرکشش. بعضی جمله هاشو سه چهار بار میخوندم و لذت میبردم. توی توصیف صحنه ها و احساسات واقعاً استاد بود، انگار داره فیلم رو جلو چشمت پخش میکنه!  

پایانشم که دیگه... عالی از آب دراومده! نه کلیشهای بود، نه نامفهوم. هم غافلگیرکننده بود، هم کاملاً منطقی با روند داستان. البته از نظر من:)) بعد از بستن کتاب کلی تو فکر فرو رفتم.  
به نظرم این کتاب یه شاهکار واقعیه توی ژانرش. به همه پیشنهادش میدم و خودمم حتماً یه وقت دیگه دوباره میخونمش. اگه شما هم دوست دارین کتابی بخونین که هم سرگرمتون کنه هم ذهنتونو درگیر کنه، بدجوری توصیهش میکنم!
اما قسمت هایی که خیلی خوشحال یا نارحت شدم : 
. دعوای رز و شن؛ یعنی اونجا میخواستم شن رو..... 
حالا بگذریم ولی خداروشکر بعدش به اشتباهش پی برد.
. مرخصی تور؛ من واقعا توی زمانی تور مرخصی رفته بود دلم براش سوخت چون...
. پایان داستان: واقعا برای رن ناراحت شدم چون توی جلد اول فقط تور ازش دور شد اما توی این جلد سوم به جز تور، الریک هم امید وار بود که دوباره ببینتش.
 امید وارم این کتاب رو بخونید و لذتش رو ببرید 😊😊☺️
      
383

34

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.