یادداشت محمدحسین راه نورد

        راستش این ضعیف‌ترین نمایشنامه‌ای بود که از مک‌دونا خوندم
با پیامد‌های قشنگ‌تر
داستان درباره دوتا خانمه یک مادر 70 ساله و یک زن 40 ساله
یک زنی که باهاش شبیه بچه‌های 16،17 ساله رفتار می‌شه. هیچ‌وقت آزاد نبوده و هیچ‌وقت طعم آزادی رو نچشیده.
همیشه هم با مادرش دعوا داره.
زندگی خیلی راحتی نداشتند هردو. 
تا اینکه ورق برمی‌گرده و پسر مورد علاقه‌ش بعد این همه مدت برمی‌گرده...

داستان خوبی بود ولی عین فیلم بنشی برام کند بود
مرد بالشی و مراسم قطع دست در اسپوکن رو بسیار دوست داشتم.
البته از اینم لذت بردم
نمره‌م 3 هست بهش.

به امید بهتر شدن سه‌گانه
انتهای کتاب یک مقاله هست که توصیف خوبی از نمایشنامه‌های ایرلندی، نمایشنامه‌های نو و مک‌دونا می‌کنه و درباره این سه‌گانه زیبا هم صحبت می‌کنه.

#ریویو
#مرور
#ملکه_زیبایی_لی‌نین
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.