یادداشت مهسا کرامتی

بند محکومین
        نثر جالبی داره. انگار نویسنده سال‌ها ضرب‌المثل و کنایه جمع کرده و حالا اونارو کتاب کرده؛ اونقدر زیاد و اونقدر توی نوشتن دست و دل‌باز که فکر می‌کنی هیچ‌وقت تموم نمیشن. البته کنار هم اومدنشون تو ذوق نمی‌زنه؛ اونجوری نیست که فکر کنی فقط یه کتاب نوشته که اینارو توش بیاره.
داستان یه زندانه و زندانیاش و بیشتر از روایت یه داستان، روایت زندگی شخصیتاست.
ضعفش توی اون چندتا دیالوگی بود که از زبون جنس مونثا بود اونقدری که سطح "پُر کردن لاتی" توی دیالوگ جنس مذکرشو پایین می‌آورد؛ هرچند کم ولی بالاخره به چشم میومد.
با این همه روون بود؛ تیکه‌های باحالی داشت؛ اصطلاحات و تعبیر و تشبیه‌هایی که دوست‌داشتنی بودن و گاهی هم خنده‌دار؛ البته یکی دوجاش هم از تصور چیزی که می‌خوندم حالم به هم خورد.
توی تصویرسازی قوی بود.
توی نشون دادن دنیای یه آدم زندانی و به‌خصوص نقش برجسته اعتیاد توی خلاقیاتاشون و تفکراتشون خیلی جذاب بود.
پایانش هم میشه به نوعی گفت باز بود.
      
18

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.