یادداشت سامان
دیروز
از اسم کتاب مشخصه که میخواد در مورد تاریخچه نئولیبرالیسم حرف بزنه. اینکه از کی متولد شد و چه دوران اوجی داشت و در نهایت چه شد که به افول رسید.. اما نویسنده به خوبی و به درستی روایت خودش رو از زمان تولد نئولیبرالیسم آغاز نکرده، بلکه دست مخاطب رو گرفته و به چند دهه پیش از اون میبره و اساسا به این پرسش پاسخ میده که قبل از برپایی این نظم، جهان چه ویژگیهایی رو داشت و چه شد که مسیری که دولتهای آمریکایی در حال طی کردن اون بودند، به این منتج شد که نظم جدیدی تحت عنوان نئولیبرالیسم بنا بشه. مطالعه این بخش، درک مناسبی به مخاطب میده که شرایط رو بشناسه و اصطلاحا یک دفعه وارد بحث نشه. این بازه تاریخی حدودا پنجاه ساله از دهه سی میلادی تا دهه هفتاد_هشتاد میلادی که نویسنده به بررسی اون در حجمی حدودا صد و بیست صفحه پرداخته، برای من یکی بسیار لازم و مفید بود تا بفهمم که چه مسیری طی شد که نئولیبرالیسم متولد شد و چرا نظم جدید که از دهه سی میلادی طراحی و اجرا شد دیگه کارآیی نداشت. در واقع ما در این کتاب ظهور و افول دو نظم جهانی رو میخونیم. حالا و بعد از نشان دادن عدم کارآیی نظم جدید، ما وارد دوران آغاز نئولیبرالیسم میشیم. به باور نویسنده، معمار ایدئولوژیک برپایی این نظم ریگان و کسی که اون رو به اوج رسوند بیل کلینتون بود و در نهایت در دولت بوش پسر و به خاطر عواقب جنگ عراق و بحرانهای اقتصادی به ویژه بحران اقتصادی سال 2008 این نظم اعتبار خودش رو از دست داد. در این هرج و مرج،نویسنده دو نفر رو خروجی این مساله میدونه. ترامپ و برنی سندرز که معتقده هر دو به خاطر ناهنجاری ها و عدم کامیابی این نظم بودند که بعد از این سال ها و به ویژه بعد از سال 2010 کم کم حضورشون در محافل و رسانه ها پر رنگ شد و حتی ترامپ سال 2016 برنده انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده شد. نویسنده کتاب که در حال حاضر استاد تاریخ دانشگاه کمبریج انگلستانه و در گذشته رئیس مرکز مطالعات تاریخی دانشگاه مریلند در آمریکا و رئیس دانشکده تاریخ این دانشگاه بوده در طول فصول مربوط به ظهور و افول لیبرالیسم توضیح کامل میده که دولتهای گوناگون آمریکا چه سیاست هایی رو اتخاذ کردند و اساسا اشخاص تاثیرگذار این سیاست ها چه کسانی بودند.توضیحات او خسته کننده نیست و به مخاطب اطلاعات خوبی رو میده. بارها تاکید میکنه هر دو جناح جمهوری خواه و دموکرات در برپایی این نظم سهیم بودند و جهان به مسیری رفت که به این نتیجه رسیدند که نظم جدید با ویژگهای نئولیبرالیسم باید آینده جهان رو در بربگیره. یکی از نقدها به کتاب اینه که تمرکزش روی آمریکاست.بله تمرکزش روی امریکا هست ولی به نظرم این قضیه بدیهی است چون که طراح و مجری اصلی این نظم خود آمریکا بوده و بقیه کشورها این سیاست ها رو اجرا کردند و در طراحی و پیشبرد نقشی نداشتند پس طبیعی است که نویسنده تمرکزش رو بذاره رو مرکز مهمی که این مسائل ازش برآمده. چند نکته برام در طول کتاب جالب بود.یکی دوران جنگ سرد و تقابل دو ابرقدرت وقت دنیا که نویسنده معتقده مقابله با کمونیسم بود که باعث شد جمهوری خواهانی که بعد از بیست سال به قدرت رسیدند همون نظم طراحی شده 1933 به بعد رو ادامه بدند و تغییری در این قضیه به وجود نیاد. مساله بعدی پیشرفت های حوزه آی تی در دهه نود میلادی است که معتقد بود کلینتون و دولتش نقش بسیار مهمی در اون داشتند و اتفاقا بسیار هم به وجهه دولت و پیشرفت اون کمک شایانی کردند و به طور کلی دولت کلینتون رو اوج نظم نئولیبرال میدونه. از انتخابات بحث برانگیز و بسیار پرحاشیه ال گور و بوش پسر در سال 2000 هم حرف میزنه و یه جورایی نتیجه اون انتخابات رو زیر سوال میبره و مثل عده ای که کماکان معتقدند ال گور برنده واقعی انتخابات بود،در لفافه این قضیه رو بیان میکنه. نویسنده با اینکه بارها تاکید میکنه هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در ظهور و اوج و فرود این نظم نقش داشتند اما جاهایی به نفع دموکرات ها به نفع دموکرات ها لایی میکشه .مثلا معتقده اگر ال گور برنده انتخابات میشد احتمالا امریکا وارد جنگی چنین پرهزینه و بی ثمر با عراق نمیشد. ادعاهای این چنینی که بیشتر بر مبنای حدس و گمان هست ارزش کار تحلیلی رو به نظرم میاره پایین. جنگ آمریکا با عراق طبق توضیحات نویسنده مثل باتلاقی است که آمریکا در اون گیر کرد. هر زمان به جنگ عراق در کتابی برمیخورم باید اشاره کنم که رامسفلد پفیوز وزیر دفاع وقت امریکا سالها گفت عراق سلاح کشتار جمعی داره و ما به این بهانه حمله کردیم و از آخرم نتونست مدرکی دال بر این قضیه به جهانیان ارائه بده. سرنوشت عراق سرنوشت غم انگیزی است که نشون میده ترکیب ناکارآمدی داخلی به علاوه بی رحمی دشمن خارجی چه بلایی میتونه سر یک ملت بیاره. باید از سرنوشت عراق عبرت و درس گرفت. فراموش نکنیم سخن آن بزرگوار که فرمود : چه بسیار است عبرتها و چه اندک است عبرت گرفتن! در نهایت نویسنده معتقد بود که نظم نئولیبرال از هم شکسته اما بقایای آن همچنان باقی خواهد ماند. نتیجه گیری ها و بسیاری از مسائل کتاب چیزی نیست که در حال حاضر در موردشون نظری داشته باشم.در بعضی مواردش نیاز به فکر کردن دارم و در برخی موارد دانش کمی دارم و صلاحیت نظر دادن ندارم.اما در کل از کتاب راضی ام و اطلاعات خوب و مفیدی بهم داد و از خوندنش رضایت زیادی دارم. نکته آخر باید به چاپ بی دقت نشر نگاه معاصر اشاره کنم.بارها و بارها و در طول کتاب حروفی از کلمات افتاده بود یا جاهایی حروفی اضافه تایپ شده بود،گاهی نقطه ای از حرفی در کلمه ای افتاده بود و گاهی نقطه اضافه گذاشته شده بود.در جاهایی نیم فاصله رعایت نشده بود و گاهی کلمات به هم چسبیده بودند.امیدوارم در چاپ های بعدی نسبت به اصلاح این موارد که کم هم نبودند اهتمام لازم ورزیده شود.
(0/1000)
نظرات
دیروز
چقدر عالی و مفصل. واقعا نگاه معاصر که خرابکار نشری است. انقدر کتاب بد (مخصوصا در ترجمه) ازشون دیدم که اگه نام مترجم اثر برام آشنا نباشه ولی عنوان و فهرست جذابی داشته باشه کتاب، صرفا به عنوان معرفی کتاب بهش نگاه میکنم. یعنی میرم مثلا نسخه انگلیسی کتاب رو برای خودم پیدا میکنم :) آقا راستی، یه کتاب انتقادی علیه نئولیبرالیسم، کتاب "تاریخ مختصر نئولیبرالیسم" از دیوید هاروی است. حتما سراغش برو.
5
1
دیروز
امیرحسین یه لیست مطالعه در مورد لیبرالیسم از قدیم تا مثلا فون میزس.به ترتیب زمانی، میتونی بهم معرفی کنی.میخوام برداشت و تعریف هر کدوم از اینها رو بدونم چی بده و در طول تاریخ چه تغییراتی داشته.فک کنم جان لاک اولی بوده،درست نمیدونم...اینم اگر الان آماده تو ذهنت هست بگو وگرنه اگر نیاز هست که سرچی چیزی بکنی،خودم انجام میدم.دمت خیلی گرم.
1
دیروز
میخوای آثار دست اولشون رو بخونی؟ اگه آره یه سری پیشنهاد میدم (لزوما هم ترتیب زمانی نیست)، ولی قبل از اون یه کتاب نشر آگه داره با عنوان "تاریخ فکری لیبرالیسم" که واقعا کتاب خوبی در تاریخ اندیشه سیاسیه. از هندبوک تاریخ فلسفه آکسفورد هم فکر کنم تو جلدهای ترجمه شده رو الان یادم نمیاد ولی چند فصلی در مورد لیبرالیسم کلاسیک داره. بعد مسیر خوندن لیبرالیسم کلاسیک به صورت درون مکتبی (یعنی دیگه فضا رو باز نکنی که بری کانت و اینا بخونی) با توجه به آثار ترجمه شده اینه: اول جان لاک با "دو رساله در باب حکومت" و "نامهای در باب تساهل". این نامه تساهل چون کوتاهه خیلی خوبه. بعدش آدام اسمیت خوبه که اصلا لازم نیست کل ثروت ملل خونده بشه. چون خیلی از ثروت ملل بحث اقتصادی روز در مورد تعرفه و ایناست. یه نسخه داره کاتوزیان که امیرکبیر زده فکر کنم، اون خلاصه خوبیه از ثروت ملل (حتما هم کتاب تاریخ عقاید اقتصادی بخون در مورد اسمیت که پیوستار اندیشهای که از مرکانتیلیستها و فیزیوکراتها به اسمیت ختم میشه رو گوشه ذهن داشته باشی). @saman70
1
سامان
دیروز
1