یادداشت مهدی لطف‌آبادی

قتل در زمین گلف
        هستینگز که راوی رمان‌های پوآروئه خیلی آدم رو مخ و اعصاب خرد کنیه... آدمی که از درک خیلی از معماها عاجز و هیچ کمک فکری یا جسمی‌ای به  پوارو نمی‌کنه و تازه در این رمان دو سه جا مشکل هم براش به وجود میاره و این سؤال رو برای من به وجود میاره که چرا باید پوارو اون رو به عنوان همکار پیش خودش نگه داره! اقلاً شخصیت واستون تو رمان‌های شرلوک هلمز به شخصیت ضداجتماعی شرلوک در اجتماع کمک می‌کنه و سودی براش داره. 
جدای از اون شخصیت پوارو هم کارآگاه جذابی نیست (حداقل تو این دو رمانی که ازش تا به اینجا خوندم)... تقریباً جز هوش سرشارش هیچ عامل دیگه‌ای نیست که اون رو متمایز و دوست داشتنی کنه برخلاف شرلوک که شخصیت عصبی و جامعه‌ستیزش باعث جذابیت اعمالش هم می‌شه... توی ماجرای اسرارآمیز در استایلز (شماره‌ی اول سری رمان‌های پوارو) پوارو نشانه‌هایی از اختلال وسواس فکری-عملی نشون می‌ده که به شخصیت ریزبین اون میاد اما هر چند این ویژگی شخصیتی تو رمان اول کمرنگ بود توی این رمان کاملاً محو شده بود. 
اما جدای از این نقدها به نظر من آگاتا کریستی استاد ساختن پیرنگ‌های پیچیده‌ و جنایی‌یه. باز هم نمی‌شد حدس زد که آگاتا کریستی چه چیزی رو برای رو کردن آخر داستان ترتیب داده و چقدر استادانه همه چیز رو کنار همه چیده... شاید اگه آگاتا کریستی به جای نویسندگی جنایتکار هم می‌شد آدم موفقی می‌بود.
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.