یادداشت نرجس درزاده
1404/4/4
منظرهای از تئاتر است این کتاب؛ سیاه و سفید؛تراژدیست با قهقههای بلند.کوپن یک روز آلمان بعد از جنگ جهانی دوم را توصیف میکند. اوضاع مشوش است_ ویرانهها سربرافراختهاند. گامها تند است. ترامواها و ماشینهای مستعمل؛ ماشینهای نو در چنگ آتشی نو از جنس سرمایهداری یا در هیولای کمونیسم؟ هنوز معلوم نیست؛ آشفتهبازاری است آلمان_ شخصیتهای کوپن در هراساند در تکاپو در فریاد_ چه مانده از جنگ؟ چه میماند از جنگ؛ جز رسوب خاک و اندوه بر پیشانی؟ آمریکاییها آمدهاند و مدعی کمک به آلمان؛ آلمان بیچارهای که گمان میبرند؛ آلمان بعد از هیلتر؛ کوپن دنبال اولیس گشته در آلمان؛ جویس یک روز از ایرلند میخواره را توصیف میکند و کوپن یک روز از آلمان افسرده را ؛ بر لبهی مغاک_ جهان کاغذین کوپن تیتر همان روزنامههاست بر مفصل شخصیتها؛ شخصیتهای کتاب بسیاراند و متن ثقیل و سخت در رفت و آمد بین شخصیتها؛ انگار همان نمایشنامهی کلتس که در آن دو مرد معاملهگر روبهروی هم هستند و نمیدانند از هم چه میخواهند؛ و اینجا این دو کودک؛ یکی یهود در مقابل دیگری که آلمانیست قرار گرفته و ویرانهای گستردهتر که بر سر سیاهان از این معامله عاید میشود؛ سیاهانی که گرد فلج بر پایشان نشسته است؛ چه در آمریکای خود، چه اینجا_ و آنجا که پوست سفید حالا تن داده به رقص با پوست سیاه در رویای رفتن به آمریکای آزاد؛ نه اسیر مثل آلمان. و آن شاعر که روح هایدگر را پیچانده به جسماش و آورده آلمان به گمان خود برای نجاتشان؛ چه عایداش میشود؛ جز خشخش بلندگوها؟ . کوپن چشمانی تیزبین دارد؛ با چندین روایت تو در تو در این کتاب؛ ترجمه هم درخشان است آن هم از اثری این چنین سخت
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.