بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت مجتبی بنی‌اسدی

                «ایران، نرسیده به امارات»؛ یک ساندویچ خوشمزه

«جَوون! می‌دونی جواب پَس دادن ناوگروه آمریکایی به یه شناور شیش متری یعنی چی؟»
این جمله را «دریادار»ی به جوانِ بیست‌وپنج‌شش ساله‌یِ دست‌به‌قلمی گفته که رفته «بوموسی» تا از یک جزیره نظامی بنویسد. وقتی کیش و قشم است چرا باید رفت بوموسی‌ای که رفت‌وآمدش هم باید با هماهنگی فرمانداری و استانداردی و نظامی‌ها باشد؟ هیچ آدم عاقل و بالغی این انتخاب را نمی‌کند. اما وقتی مهدی قزلی سوژه بدهد باید یک جوان کله‌شق بگوید «علی عینی». 
«ایران، نرسیده به امارات» دقیقا آدرس جنوبی‌ترین جزیره‌ی ایران است که اغلب ساکنینش نظامی هستند و محله‌ای هم دارد که اماراتی‌ها تویش زندگی می‌کنند.
علیرضا رأفتیِ نویسنده به روایتِ هرآنچه دیده بسنده نکرده و لایِ دو نانِ ساندویچیِ روایتش کلی اسناد و کاغذهایِ بُرَنده‌‌ از قاجار و پهلوی جا داده. همین است که کتابش جدا از اینکه خوش‌طعم شده، پر از ویتامین و پروتئین هم هست.
با خواندنِ این ۱۷۳ صفحه همه‌ی بلاهایی که سرِ جزایر سه‌گانه‌ی جنوبی ایران آمده مرور می‌شود، جای پنجه‌های انگلیسی‌ها را بر جزایر را خواهید دید و چند کلمه‌ای از امارات، وقتی هنوز کشور نبوده! و هم با نویسنده قدم می‌گذارید بر زمینی که شاید حالا حالاها نتوانید یک‌شبه و به آسانی تصمیم بگیرید که «یه سفر بریم بوموسی» مثل وقتی که عزم «قشم» می‌کنید.
مطمئنم وقتی رسیدید به آخرهای کتاب، وقتی نویسنده و قزلی توی قایق تندرویِ سپاه نشسته‌اند که بروند تنب‌های بزرگ و کوچک و از آن‌حا به قشم و هوا کم‌کم دارد تاریک می‌شود، خلیج فارس هم آرام و قرار ندارد و هیچ شناورِ دیگری روی آب دیده نمی‌شود و چند ساعت قبل هم ناو آمریکایی آن‌طرف‌ها دیده شده، تپش قلب می‌گیرید.
        
(0/1000)

نظرات

ممنون کتابمان را خواندید