یادداشت شراره

شراره

1403/4/29

ناکدبانو: رمان
        قصه درباره زندگی کارمندیه ناخوشایند در شهر و زندگی معمولی در یک شهر کوچیک و یا روستاست...به نظر  میاد نویسنده قصد داره زندگی معمولی را زیباتر کم استرس‌تر و خوشایندتر به تصویر بکشه و تاکید داره در زندگی معمولی و یا روستایی آدم ‌ها دنیارو زیباتر و با دقت تر میبینند و فرصت بیشتری برای دیدن دارند که تا حدی هم درسته اما به نظرم به آدمش مربوطه نه مکان زیستش ... من فکر میکنم تعادل بخشیدن به زندگی کاری و شخصی یک هنر هست که باید یاد گرفت...شما ممکنه یک زندگی معمولی و کم مشغله داشته باشید اما از دیدن زیبایی های اطرافتون  بی بهره باشید...
و این که فکر کنیم زندگی به عنوان خدمتکار میتونه راحت و کم مشغله به حساب بیاد هم کوته بینانه هست... زندگی وقتی میتونه راحت و زیبا باشه که نگاه درستی به دنیا و زندگی داشته باشیم... 

در کل به عنوان یک رمان معاصر سرگرم کننده و معمولی که ازش توقع زیادی نداشتم خوب بود... 

جمله ای از کتاب: 

فقط یکبار توی زندگی میتونی جوون باشی
      
15

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.