یادداشت مینا

مینا

مینا

1404/1/25

        این دومین باره که این کتابو میخونم و این بار تصمیم گرفتم نسخه‌ی صوتیشو گوش بدم. گوینده‌ش تایماز رضوانی بود و محشر بود واقعا.
باید اعتراف کنم، همچنانم نمیتونم راوی داستان و کارها و رفتارشو درست درک کنم.

*یه ذره هشدار اسپویل*
مردی که داستان رو روایت می‌کنه یکی از غیرقابل اعتمادترین راوی‌های داستان‌هاست. غیرقابل اعتماد، آشفته و بشدت خودشیفته. مردی که ترسوئه و از داشتن ارتباط نزدیک با دیگران فراریه، اما در عین حال خودشو آدم محترم و شریف و بزرگی می‌بینه ولی اینا یه مشت تعریف از خود تو خالیه، چرا که این مرد فوق‌العاده ضعیف که عقده‌ی کنترل‌گری هم داره، قدرتشو از تخریب کردن و کوچیک کردن زن بیچاره ش می‌گیره. اصلا بخاطر همینه که با این زن که خیلی از خودش کوچیکتره ازدواج میکنه، زنی که نه مهریه داره نه کسو کار درستو حسابی. راوی مثل یه پسر  بچه‌ست  که یه بار تو زندگیش حقارت کشیده  و حالا میخواد انتقامشو از ضعیف‌تر از خودش بگیره و اون شخص ضعیفتر کیه؟ زنش. یکی رو لازم داره تا حقیرش کنه تا خودش احساس بزرگی کنه. و بعد، بعد از اون همه رفتارهای «به عمد» بی‌تفاوت، و هیچ‌کار نکردناش و اینکه همیشه و همیشه انتظار داره بدون اینکه کلمه‌ای حرف بزنه، بقیه انگار که قدرت غیب‌گویی دارن، «درکش» کنن، بعد از همه‌ی این رفتارا، باز متعجب میشه که چرا زنش دیگه طاقتش تموم میشه و خودشو میکشه!

اینا همه رو گفتم، ولی با این حال هنوزم تو ذهنم آشفته ست و حس میکنم داستانو، راوی رو و زنش رو درست درک نکردم.

------
تعداد دفعات خوانش: ۲
      
40

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.