یادداشت Aylin𖧧

Aylin𖧧

Aylin𖧧

4 روز پیش

        حیف این کتاب نبود که پایانش این‌طوری باشه؟
درک می‌کنم که نوشتن چنین روایت سنگینی خیلی سخته؛ به‌ویژه با راوی اول شخص. داستان رفته بود سراغ نقش فرزندان امام حسن علیه السلام در واقعه‌ی عاشورا و خب، انتخاب این موضوع بسیار تحسین‌برانگیزه.
انتخاب راویان داستان هم از نظرم خیلی هوشمندانه بود و لقبی که نویسنده بهشون داده بودن خیلی به دلم نشست؛ آفتاب، ماه و آینه :) و وای که چه‌قدر دوست داشتم فصل‌هایی رو که از زبان حضرت قاسم روایت می‌شد 😭🌿
فضاسازی داستان امتیاز بالایی ازم می‌گیره راستش. حین خوندن کتاب احساس می‌کردم تو خونه‌ی امام حسن مجتبی‌ام، یا با کاروان اباعبدالله همراه شده‌ام و از مدینه تا مکه، از مکه تا کربلا، منزل به منزل پیش می‌رم. حس دوست‌داشتنی‌ای که حین خوندن کتاب داشتم یه‌جورایی تکرارنشدنیه. رابطه‌ی میون شخصیت‌های داستان، اون عشق و احترام بینشون خیلی به دلم نشست. خیلی هم ذوق می‌کردم موقع خوندن-😭💕
ازدواج جناب حسن مثنی و بانو فاطمه بنت الحسین، واقعاً قشنگ توصیف شده بود. این‌قدر اون بوسه به روی انگشتر رو دوست داشتم که نمی‌دونم چه‌طور بگم.😭💚
صحنه‌ای که خبر شهادت جناب مسلم رسید منو به گریه انداخت. خیلی خیلی حزن‌آور و زیبا به تصویر کشیده شده بود. به جرات می‌گم که یکی از بهترین صحنه‌های داستان بود. 
اون اضطرابی که بر کاروان حاکم بود، اون ترسی که از پایان ناگوار واقعه در دل‌ها وجود داشت به‌خوبی توصیف شده بود، اما رسیدن به یقین خیلی به چشم نیومد؛ در حالی که مهمتر بود. داستان، داستانِ زندگی شخصیت‌هایی معصوم بود؛ می‌دونید؟ اون عصمت، اون شجاعت، اون اخلاص، کاش بیشتر دیده می‌شد. صحنه‌ی زیبای "احلی من العسل" که باید یکی از درخشان‌ترین بخش‌های داستان می‌بود، خیلی به چشم نیومد به نظرم.
و اما عاشورا. ناراحتم. انگار با عجله نوشته شده بود. صحنه‌ای که باید اوج ایثار و عشق رو به نمایش می‌گذاشت، صحنه‌ای که تموم داستان به‌خاطرش نوشته شده بود و تموم اتفاقات رخ داد تا به اون برسه، توی چند صفحه جمع شده بود. (البته سر صحنه‌ی شهادت جناب عبدالله ابن الحسن مُردم) 
بهم اجازه بدین با همین یه ذره سوادی که درباره‌ی واقعه‌ی عاشورا دارم، اینو هم بگم که موقع تطبیق بعضی رخدادهای این داستان با اطلاعاتی که قبلاً در مورد واقعه داشتم، کمی گیج شدم. 
از خانم نویسنده بسیار ممنونم که ابتدای کتاب ذکر کرده بودن عنصر خیال در داستان دخیله. خوندن این کتاب رو پیشنهاد می‌کنم (چون حال خوبی که موقع خوندن داشتم، ارزششو داشت) ولی نه به عنوان کتابی که بشه از نظر تاریخی بهش استناد کرد. اطلاعات خوبی داشت؛ ولی تفکیک رخدادهای حقیقی از اتفاقات خیالی داستان کار بسیار سختی بود و برای متوجه‌شدنِ بعضی اتفاقات باید از قبل درباره‌اش اطلاعاتی داشته باشید. 
در پایان باید بگم خوندنِ کتابی درباره‌ی فرزندان امام حسن مجتبی و حضور پررنگشون در قیام امام حسین، خیلی تجربه‌ی دوست‌داشتنی‌ای بود و لازمه که توجه‌مون به این موضوع بیشتر بشه :>💚
      
54

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.