بریدههای کتاب حنا دروی حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 83 در زندگی دیدارهایی صورت میگیرد، به زلالی و کوتاهیِ تبخیرِ شبنم در بیشه ی درختان، اما یاد و خاطره ی آن، به درازنایِ عمر باقی میماند. 0 5 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 71 تنها درس دادن به یک بچه شادی بخش نیست. دیدن یادگیری اش هم لذت بخش است. درست مانند دیدن سر برآوردن جوانه ی گل زنبقی که یک سال پیش کاشته شده است، از خاک. 0 5 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 69 هیچ وقت نمی توان به یقین گفت که آیا استعداد، نقطه ی قوت انسان است یا سد راه زندگی. تنها راه فهمیدن آن، زندگی کردن است. 0 8 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 55 _هر چیزی را که بشود پاک و تمیز شست، واقعاً کثیف نیست. فقط خودش را نشسته. نباید فکر کنی هر کس لباس ژنده پوشیده، کثیف است. آن ها فقیرند، نه کثیف. فقیر بودن گناه نیست. _... _اما اگر قلب کسی کثیف باشد، با شستن تمیز نمی شود، کثیف بودن قلب گناه است. 0 8 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 54 ماندهام که آیا هرگز این فکر برایشان پیش آمد که خدایی که به آن باور دارند، بیاحساس است. 0 4 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 44 در هنر چینی، چهار جوانمرد یک اصطلاح جمعی است که به چهار گیاه شکوفه ی آلو، ارکیده، بامبو و گل داوودی اشاره دارد. 0 8 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 35 اما گاهی مرگ خود سلاحی است که نمیتوان بر آن فایق شد. 0 4 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 31 هرچه بیشتر بخواهیم در کنار فردی بمانیم، باید کمتر در فکر تغییر او برآییم. 0 5 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 26 به عنوان کسی که در رویای رسیدن به یک جهان اندیشه ورز است و نمیتواند یک قدم از این قصر بیرون بگذارد، به تو رشک میبرم. 0 5 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 25 معنای نام یک شخص، در رفتار و منشش در زندگی تعیُن مییابد. سعی کن با وقار و وجاهت زندگی کنی تا نامت، حس احترام را در مردمی بیانگیزد که به این زبان صحبت می کنند. 0 4 حنا دروی 1404/5/25 عروس تصویری لی گئوم یی 4.7 5 صفحۀ 283 در زبان هاوایی، حلقه گل انداختن به این معنا بود که تو کسی را آنقدر دوست داری که حاضری او را روی شانههایت حمل کنی. 0 4 حنا دروی 1404/5/18 عروس تصویری لی گئوم یی 4.7 5 صفحۀ 163 مردهها مردهان و زندهها باید زندگی کنن. 0 10 حنا دروی 1404/5/17 عروس تصویری لی گئوم یی 4.7 5 صفحۀ 126 او با این تفکر که آگاهی میتواند مانند سم باشد، از فهمیدن اخبار امتناع میکرد. 0 31 حنا دروی 1404/5/16 عروس تصویری لی گئوم یی 4.7 5 صفحۀ 38 همه مردم تو همه جای دنیا مثل همدیگهان.یانگبان،عوام، پولدار، گدا، همشون یه جورن. نه یانگبان درد بیشتری حس می کنه، نه قصاب درد کمتر. وقتی پای بچهی آدم وسط باشه، قلب همه ی پدر و مادرا مثل همه. 0 16 حنا دروی 1404/5/10 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 364 فردا ممکن بود مه غلیظی تمام آنچه را که دوست داشتیم در خود ببلعد. 1 13 حنا دروی 1404/5/10 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 350 زندگی همیشه دردناک و پر از تنهایی بوده و هست، و تنها راه قابل تحمل کردنش اینه که با هم و برای هم کار کنیم. 0 5 حنا دروی 1404/5/10 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 346 ما انسانهای فانی فقط برای یه فصل زندهایم، ولی طوری عشق میورزیم که انگار ابدی هستیم. 0 10 حنا دروی 1404/5/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 333 مردهها دیگه مردن، ولی تو هنوز بین زندههایی. با کسایی که زندهان خوب رفتار کن. 0 9 حنا دروی 1404/5/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 332 تقریباً فراموش کرده بود هیچ مسرتی در انتقام نیست. 0 7 حنا دروی 1404/5/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 263 من چنان ساده لوح بودم که متوجه نشدم زندگی مان هرگز عادی نبوده است. متوجه نشدم پشت دیوارهای عمارتی که در آن زندگی می کردم همیشه ظلمتی وجود داشته است.حالا به هر سمتی که نگاه میکردم آن ظلمت را میدیدم؛ ظلمتی که روح را آزار می داد. 0 6
بریدههای کتاب حنا دروی حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 83 در زندگی دیدارهایی صورت میگیرد، به زلالی و کوتاهیِ تبخیرِ شبنم در بیشه ی درختان، اما یاد و خاطره ی آن، به درازنایِ عمر باقی میماند. 0 5 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 71 تنها درس دادن به یک بچه شادی بخش نیست. دیدن یادگیری اش هم لذت بخش است. درست مانند دیدن سر برآوردن جوانه ی گل زنبقی که یک سال پیش کاشته شده است، از خاک. 0 5 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 69 هیچ وقت نمی توان به یقین گفت که آیا استعداد، نقطه ی قوت انسان است یا سد راه زندگی. تنها راه فهمیدن آن، زندگی کردن است. 0 8 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 55 _هر چیزی را که بشود پاک و تمیز شست، واقعاً کثیف نیست. فقط خودش را نشسته. نباید فکر کنی هر کس لباس ژنده پوشیده، کثیف است. آن ها فقیرند، نه کثیف. فقیر بودن گناه نیست. _... _اما اگر قلب کسی کثیف باشد، با شستن تمیز نمی شود، کثیف بودن قلب گناه است. 0 8 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 54 ماندهام که آیا هرگز این فکر برایشان پیش آمد که خدایی که به آن باور دارند، بیاحساس است. 0 4 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 44 در هنر چینی، چهار جوانمرد یک اصطلاح جمعی است که به چهار گیاه شکوفه ی آلو، ارکیده، بامبو و گل داوودی اشاره دارد. 0 8 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 35 اما گاهی مرگ خود سلاحی است که نمیتوان بر آن فایق شد. 0 4 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 31 هرچه بیشتر بخواهیم در کنار فردی بمانیم، باید کمتر در فکر تغییر او برآییم. 0 5 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 26 به عنوان کسی که در رویای رسیدن به یک جهان اندیشه ورز است و نمیتواند یک قدم از این قصر بیرون بگذارد، به تو رشک میبرم. 0 5 حنا دروی 1404/5/25 رقصنده ی دربار کیونگ سوک شین 0.0 صفحۀ 25 معنای نام یک شخص، در رفتار و منشش در زندگی تعیُن مییابد. سعی کن با وقار و وجاهت زندگی کنی تا نامت، حس احترام را در مردمی بیانگیزد که به این زبان صحبت می کنند. 0 4 حنا دروی 1404/5/25 عروس تصویری لی گئوم یی 4.7 5 صفحۀ 283 در زبان هاوایی، حلقه گل انداختن به این معنا بود که تو کسی را آنقدر دوست داری که حاضری او را روی شانههایت حمل کنی. 0 4 حنا دروی 1404/5/18 عروس تصویری لی گئوم یی 4.7 5 صفحۀ 163 مردهها مردهان و زندهها باید زندگی کنن. 0 10 حنا دروی 1404/5/17 عروس تصویری لی گئوم یی 4.7 5 صفحۀ 126 او با این تفکر که آگاهی میتواند مانند سم باشد، از فهمیدن اخبار امتناع میکرد. 0 31 حنا دروی 1404/5/16 عروس تصویری لی گئوم یی 4.7 5 صفحۀ 38 همه مردم تو همه جای دنیا مثل همدیگهان.یانگبان،عوام، پولدار، گدا، همشون یه جورن. نه یانگبان درد بیشتری حس می کنه، نه قصاب درد کمتر. وقتی پای بچهی آدم وسط باشه، قلب همه ی پدر و مادرا مثل همه. 0 16 حنا دروی 1404/5/10 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 364 فردا ممکن بود مه غلیظی تمام آنچه را که دوست داشتیم در خود ببلعد. 1 13 حنا دروی 1404/5/10 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 350 زندگی همیشه دردناک و پر از تنهایی بوده و هست، و تنها راه قابل تحمل کردنش اینه که با هم و برای هم کار کنیم. 0 5 حنا دروی 1404/5/10 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 346 ما انسانهای فانی فقط برای یه فصل زندهایم، ولی طوری عشق میورزیم که انگار ابدی هستیم. 0 10 حنا دروی 1404/5/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 333 مردهها دیگه مردن، ولی تو هنوز بین زندههایی. با کسایی که زندهان خوب رفتار کن. 0 9 حنا دروی 1404/5/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 332 تقریباً فراموش کرده بود هیچ مسرتی در انتقام نیست. 0 7 حنا دروی 1404/5/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 صفحۀ 263 من چنان ساده لوح بودم که متوجه نشدم زندگی مان هرگز عادی نبوده است. متوجه نشدم پشت دیوارهای عمارتی که در آن زندگی می کردم همیشه ظلمتی وجود داشته است.حالا به هر سمتی که نگاه میکردم آن ظلمت را میدیدم؛ ظلمتی که روح را آزار می داد. 0 6