بریدههای کتاب سامان سامان 2 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 300 در سال 2018، موسسه فریزر که اندیشکدهی طرفدار بازار آزاد است گزارشی منتشر کرد که نتیجه گرفت : افزایش سرسامآور هزینهی برق در انتاریو بار مالی قابل ملاحظهای بر دوش بخش تولید گذاشته و این بخش را از رقابت پذیری بازداشته است. همان گزارش نشان داد که از دور خارج کردن زغال سنگ اثر بسیار کوچکی روی میزان آلودگی هوای انتاریو داشته اشت. 0 9 سامان 2 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 250 تبدیل وات به ماریجوانا همچنین یکی از پررشدترین منابع تقاضای برق و نیز یکی از منابع اصلی انتشار دی اکسید کربن امریکاست. بر اساس یک برآورد، آلودگی دی اکسید کربن از تولید شاهدانه در امریکا تقریبا برابر با آلودگی ناشی از سه میلیون خودروست. 0 5 سامان 3 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 200 نابودی شبکه برق عراق توسط نظامیان آمریکا حرکت غیرمعمولی نبود. از بین بردن زیرساخت برق، بخشی از جنگ به سبک امریکایی شده است. راهبرد مشترک ارتش امریکا در همه درگیریهای جدی از زمان جنگ جهانی دوم- کره،ویتنام و عراق- این بوده است که توانایی تولید و توزیع برق دشمن را فلج کند. 0 4 سامان 5 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 150 سه بخشی کردن جهان بر اساس مصرف برق (پر وات، کم وات، بدون وسیله برقی) دادههایی دربارهی تعلقات دینی به ما نشان میدهد: در حالی که مسیحیان تقریبا به صورت مساوی بین هر سه بخش تقسیم شدهاند، تقریبا دوسوم مسلمانان جهان و حدود ۹۹ درصد هندوهای جهان در کشورهای بدون وسیلهی برقی زندگی میکنند. 8 4 سامان 5 روز پیش تابستان همان سال ناصر تقوایی 3.1 3 صفحۀ 20 زنهای لختی که عکسشان به دیوار چسبیده بود آنقدر بیحیا بودند که برهنگیشان آدم را نمیگرفت. 0 3 سامان 6 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 100 آسیبل به من گفت : شهرها ناجی طبیعتند. فقط با گرد آمدن بخش چشمگیری از انسانها در شهرهای جذاب و قابل زندگی است که شانس کنار گذاشتن بقیهی طبیعت برای شیر، ببر و عقاب وجود دارد. 0 8 سامان 6 روز پیش زندگی و زمانه مایکل. ک جان مکسول کوتزی 2.8 0 صفحۀ 15 ...فرار کند و به روستا برگردد تا اگر بناست بمیرد، لااقل زیر آسمان آبی بمیرد. 0 7 سامان 7 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 50 آنقدر چیزهای زیاد دربارهی برق فهمیدهام که به نقطهای رسیدهام که هیچچیز را درک نمیکنم و نمیتوانم چیزی را توضیح بدهم. پیتر فن ماچنبروک، دانشمند هلندی. 0 8 سامان 1404/7/23 - 21:49 سرگذشت انسان (خاستگاه های ثروت و نابرابری) ادد گلر 4.3 2 صفحۀ 150 البته که نظامهای دموکراتیک رشد اقتصادی سریعتری را تجربه کردهاند، اما این لزوما بدین معنی نیست که دموکراسی موجب رشد میشود. اتفاقا شاید رشد اقتصادی باعث ظهور طبقه متوسطی شده باشد که قدرت دارند، میتوانند وضعیت موجود سیاسی را به چالش بکشند و اصلاحات دموکراتیک به وجود آورند؛ چه بسا نهادهای فراگیر معلول رشد باشند، نه علت آن. 0 7 سامان 1404/7/22 - 14:15 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 270 شاه برگشت و به لیاخوف نگاه کرد. مرتیکه همانطور مثل سنگ بیحرکت نشسته بود. دلش خواست فریاد بزند: مادر به خطا! مگر تو زبان نداری؟ یا کری و چرندیات این بیپدر را نمیشنوی؟ حداقل سری تکان بده. ناسلامتی من شاه مملکتم. احترام دارم. بیپدرها این چه وضع... 0 5 سامان 1404/7/21 - 17:19 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 210 تصدیق بفرما فحشی که از لب و دهان ستم کِش جاری شود زنگ خطری است که اگر جدی گرفته نشود بعد از آن سرب از دهان ششلول خواهد آمد. 0 4 سامان 1404/7/20 - 16:04 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 170 این ملت بدبخت را نگاه کن.خواب است. گاه خوش است و مدهوش. گاه اوهام میبیند و فریاد میکند. قرنهاست که خواب است. خسته است یا تنبل. بی حوصله است یا ناامید. اخته و منفعل است یا منتظر منجی است. میل به شر بر او غالب شده یا امیدش را از خیر بریده. هر چه هست، همه را در خواب میبیند. 0 8 سامان 1404/7/19 - 15:33 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 100 چهطور تا مدرسهی دخترانهای میخواهد تشکیل شود که این طفلکان از ابتداییترین حقوق خود برخوردار شوند و گنگ و لال و بیسواد به دنیا نیایند و بدبخت و بیچاره و مظلوم از دنیا نروند، از هر طرف فریاد برمیخیزد که زن اگر خواندن یاد بگیرد به همسایه نامهی عاشقانه مینویسد!حالا همین زنها که زیر دست و پای اجنبی افتادهاند، در عداد آدم نیستند؟ 0 7 سامان 1404/7/18 - 22:30 سرگذشت انسان (خاستگاه های ثروت و نابرابری) ادد گلر 4.3 2 صفحۀ 120 همانطور که انقلاب نوسنگی از چند قطب همچون هلال حاصلخیز و رود یانگ تسه به دیگر مناطق گسترش یافت، انقلاب صنعتی و گذار جمعیتی نیز در غرب اروپا آغاز شد و در طول قرن بیستم به اکثر نقاط جهان راه یافت و هر جا که رسید سطح شکوفایی و رونق را بالا برد. دویست سال اخیر بسیار تحول آفرین بودهاند. 0 3 سامان 1404/7/17 - 10:12 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 30 زمستان میگفتم عید که بشود، از این سیاهی و سوز و کدورت که به در بیاییم، گل نو که از میان برف سرک بکشد، غنچه که بر درختان عشوه و دلبری کند، بخت بیسامان من هم به سامان میرسد. پ.ن:شاید فکر کنید چون دوبار در این جمله نویسنده از سامان استفاده کرده من این بریده رو اینجا نوشتم که بله درست فکر کردین و تنها دلیلش همینه:)) 0 11 سامان 1404/7/14 - 15:58 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 178 چه غم گسی دارد نفسای آخر عشق. که عشق نمیمیرد اما خاموش میشود شعلهاش، به هر جا و همه جا. هم آن عشقی که عشق بوده و هم آن که بلکه ریای عشق بوده... 0 19 سامان 1404/7/14 - 15:56 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 170 گونه بر گونه نوازش میشد. گوشهی لب بر لب.. بعد لبهایشان به سمت روبهرویی، ناشیِ اولین بوسهی عمرشان، لبهایشان، لبهای هم را گم میکردند. بالایی یا پایینی؟ هر دو به سمت بالایی میرفتند و سواری نمیگرفتند. هر دو به سمت پایینی، که هم چموشی بود.چطور هر دو؟ یکی میخواست هر دو لب دیگری بدارد و آن یکی هم یک آب بعد میخواست که او هم بدارد... 0 3 سامان 1404/7/13 - 22:50 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 135 دل بیمعشوق، دل بیعاشق، بهارها، به عشوهگر بهاریها، بیشتر دلتنگتر میشود دل. پ.ن: تجربه شیرینی است خواندن یکی از زیباترین نثرهای ادبیات فارسی که تا امروز تجربه کردم. 0 4 سامان 1404/7/13 - 20:31 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 110 و حالا که این همه گفتم، اجازتم بده یک راز هم به تو بسپارم. با این شرط و تحکم که بر هیچکس فاش نکنی که البته به هر کس که دوستش میداری فاشش میکنی که: هرجا که دستی به گرد گرمای عشق تنی گرم کنیم، آتشی در جهنم بخشیده میشود و به بهشت آزاد میشود؛ زیرا که آتش ازآن روز که ناخواسته حکم بیدادی گرفت تا گناهکاران را سزا دهد، پیوسته زار و نالان است بر این تقدیر شوم که به بهشت راهیاش نیست و بایدش تن زیبایی بسوزاند؛ آن هم زیباتنی که به هنر خلق ورز امده است... 0 4 سامان 1404/7/13 - 16:50 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 110 که مرد وقتی میشکند دیگر تا میرود تا سوی زمین، تا خاکساری هم میرود؛ بی اندیشه بر آنچه میگوید و بی یاد آن ادعاها که لافیده. فرو میریزد بیش و بیشتر، فروتر؛ به این طمع که براندازد حجاب آداب انکار و ناز زنانه را یا پس براند نقاب عشوه را و بعدتر، به این امید که بلکه به رحم آرد، نرم کند سختدلی را یا بلکه پیشاپیش پس دهد تقاص آن همه که بعدها بالا و به روی خواهد بود؛ تا بلکم پاسخ بلی بگیرد. 0 1
بریدههای کتاب سامان سامان 2 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 300 در سال 2018، موسسه فریزر که اندیشکدهی طرفدار بازار آزاد است گزارشی منتشر کرد که نتیجه گرفت : افزایش سرسامآور هزینهی برق در انتاریو بار مالی قابل ملاحظهای بر دوش بخش تولید گذاشته و این بخش را از رقابت پذیری بازداشته است. همان گزارش نشان داد که از دور خارج کردن زغال سنگ اثر بسیار کوچکی روی میزان آلودگی هوای انتاریو داشته اشت. 0 9 سامان 2 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 250 تبدیل وات به ماریجوانا همچنین یکی از پررشدترین منابع تقاضای برق و نیز یکی از منابع اصلی انتشار دی اکسید کربن امریکاست. بر اساس یک برآورد، آلودگی دی اکسید کربن از تولید شاهدانه در امریکا تقریبا برابر با آلودگی ناشی از سه میلیون خودروست. 0 5 سامان 3 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 200 نابودی شبکه برق عراق توسط نظامیان آمریکا حرکت غیرمعمولی نبود. از بین بردن زیرساخت برق، بخشی از جنگ به سبک امریکایی شده است. راهبرد مشترک ارتش امریکا در همه درگیریهای جدی از زمان جنگ جهانی دوم- کره،ویتنام و عراق- این بوده است که توانایی تولید و توزیع برق دشمن را فلج کند. 0 4 سامان 5 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 150 سه بخشی کردن جهان بر اساس مصرف برق (پر وات، کم وات، بدون وسیله برقی) دادههایی دربارهی تعلقات دینی به ما نشان میدهد: در حالی که مسیحیان تقریبا به صورت مساوی بین هر سه بخش تقسیم شدهاند، تقریبا دوسوم مسلمانان جهان و حدود ۹۹ درصد هندوهای جهان در کشورهای بدون وسیلهی برقی زندگی میکنند. 8 4 سامان 5 روز پیش تابستان همان سال ناصر تقوایی 3.1 3 صفحۀ 20 زنهای لختی که عکسشان به دیوار چسبیده بود آنقدر بیحیا بودند که برهنگیشان آدم را نمیگرفت. 0 3 سامان 6 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 100 آسیبل به من گفت : شهرها ناجی طبیعتند. فقط با گرد آمدن بخش چشمگیری از انسانها در شهرهای جذاب و قابل زندگی است که شانس کنار گذاشتن بقیهی طبیعت برای شیر، ببر و عقاب وجود دارد. 0 8 سامان 6 روز پیش زندگی و زمانه مایکل. ک جان مکسول کوتزی 2.8 0 صفحۀ 15 ...فرار کند و به روستا برگردد تا اگر بناست بمیرد، لااقل زیر آسمان آبی بمیرد. 0 7 سامان 7 روز پیش برق و ثروت ملل رابرت برایس 4.8 1 صفحۀ 50 آنقدر چیزهای زیاد دربارهی برق فهمیدهام که به نقطهای رسیدهام که هیچچیز را درک نمیکنم و نمیتوانم چیزی را توضیح بدهم. پیتر فن ماچنبروک، دانشمند هلندی. 0 8 سامان 1404/7/23 - 21:49 سرگذشت انسان (خاستگاه های ثروت و نابرابری) ادد گلر 4.3 2 صفحۀ 150 البته که نظامهای دموکراتیک رشد اقتصادی سریعتری را تجربه کردهاند، اما این لزوما بدین معنی نیست که دموکراسی موجب رشد میشود. اتفاقا شاید رشد اقتصادی باعث ظهور طبقه متوسطی شده باشد که قدرت دارند، میتوانند وضعیت موجود سیاسی را به چالش بکشند و اصلاحات دموکراتیک به وجود آورند؛ چه بسا نهادهای فراگیر معلول رشد باشند، نه علت آن. 0 7 سامان 1404/7/22 - 14:15 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 270 شاه برگشت و به لیاخوف نگاه کرد. مرتیکه همانطور مثل سنگ بیحرکت نشسته بود. دلش خواست فریاد بزند: مادر به خطا! مگر تو زبان نداری؟ یا کری و چرندیات این بیپدر را نمیشنوی؟ حداقل سری تکان بده. ناسلامتی من شاه مملکتم. احترام دارم. بیپدرها این چه وضع... 0 5 سامان 1404/7/21 - 17:19 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 210 تصدیق بفرما فحشی که از لب و دهان ستم کِش جاری شود زنگ خطری است که اگر جدی گرفته نشود بعد از آن سرب از دهان ششلول خواهد آمد. 0 4 سامان 1404/7/20 - 16:04 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 170 این ملت بدبخت را نگاه کن.خواب است. گاه خوش است و مدهوش. گاه اوهام میبیند و فریاد میکند. قرنهاست که خواب است. خسته است یا تنبل. بی حوصله است یا ناامید. اخته و منفعل است یا منتظر منجی است. میل به شر بر او غالب شده یا امیدش را از خیر بریده. هر چه هست، همه را در خواب میبیند. 0 8 سامان 1404/7/19 - 15:33 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 100 چهطور تا مدرسهی دخترانهای میخواهد تشکیل شود که این طفلکان از ابتداییترین حقوق خود برخوردار شوند و گنگ و لال و بیسواد به دنیا نیایند و بدبخت و بیچاره و مظلوم از دنیا نروند، از هر طرف فریاد برمیخیزد که زن اگر خواندن یاد بگیرد به همسایه نامهی عاشقانه مینویسد!حالا همین زنها که زیر دست و پای اجنبی افتادهاند، در عداد آدم نیستند؟ 0 7 سامان 1404/7/18 - 22:30 سرگذشت انسان (خاستگاه های ثروت و نابرابری) ادد گلر 4.3 2 صفحۀ 120 همانطور که انقلاب نوسنگی از چند قطب همچون هلال حاصلخیز و رود یانگ تسه به دیگر مناطق گسترش یافت، انقلاب صنعتی و گذار جمعیتی نیز در غرب اروپا آغاز شد و در طول قرن بیستم به اکثر نقاط جهان راه یافت و هر جا که رسید سطح شکوفایی و رونق را بالا برد. دویست سال اخیر بسیار تحول آفرین بودهاند. 0 3 سامان 1404/7/17 - 10:12 سرخ نشستن ابوالفضل مروجی 2.5 1 صفحۀ 30 زمستان میگفتم عید که بشود، از این سیاهی و سوز و کدورت که به در بیاییم، گل نو که از میان برف سرک بکشد، غنچه که بر درختان عشوه و دلبری کند، بخت بیسامان من هم به سامان میرسد. پ.ن:شاید فکر کنید چون دوبار در این جمله نویسنده از سامان استفاده کرده من این بریده رو اینجا نوشتم که بله درست فکر کردین و تنها دلیلش همینه:)) 0 11 سامان 1404/7/14 - 15:58 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 178 چه غم گسی دارد نفسای آخر عشق. که عشق نمیمیرد اما خاموش میشود شعلهاش، به هر جا و همه جا. هم آن عشقی که عشق بوده و هم آن که بلکه ریای عشق بوده... 0 19 سامان 1404/7/14 - 15:56 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 170 گونه بر گونه نوازش میشد. گوشهی لب بر لب.. بعد لبهایشان به سمت روبهرویی، ناشیِ اولین بوسهی عمرشان، لبهایشان، لبهای هم را گم میکردند. بالایی یا پایینی؟ هر دو به سمت بالایی میرفتند و سواری نمیگرفتند. هر دو به سمت پایینی، که هم چموشی بود.چطور هر دو؟ یکی میخواست هر دو لب دیگری بدارد و آن یکی هم یک آب بعد میخواست که او هم بدارد... 0 3 سامان 1404/7/13 - 22:50 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 135 دل بیمعشوق، دل بیعاشق، بهارها، به عشوهگر بهاریها، بیشتر دلتنگتر میشود دل. پ.ن: تجربه شیرینی است خواندن یکی از زیباترین نثرهای ادبیات فارسی که تا امروز تجربه کردم. 0 4 سامان 1404/7/13 - 20:31 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 110 و حالا که این همه گفتم، اجازتم بده یک راز هم به تو بسپارم. با این شرط و تحکم که بر هیچکس فاش نکنی که البته به هر کس که دوستش میداری فاشش میکنی که: هرجا که دستی به گرد گرمای عشق تنی گرم کنیم، آتشی در جهنم بخشیده میشود و به بهشت آزاد میشود؛ زیرا که آتش ازآن روز که ناخواسته حکم بیدادی گرفت تا گناهکاران را سزا دهد، پیوسته زار و نالان است بر این تقدیر شوم که به بهشت راهیاش نیست و بایدش تن زیبایی بسوزاند؛ آن هم زیباتنی که به هنر خلق ورز امده است... 0 4 سامان 1404/7/13 - 16:50 تن تنهایی شهریار مندنی پور 5.0 1 صفحۀ 110 که مرد وقتی میشکند دیگر تا میرود تا سوی زمین، تا خاکساری هم میرود؛ بی اندیشه بر آنچه میگوید و بی یاد آن ادعاها که لافیده. فرو میریزد بیش و بیشتر، فروتر؛ به این طمع که براندازد حجاب آداب انکار و ناز زنانه را یا پس براند نقاب عشوه را و بعدتر، به این امید که بلکه به رحم آرد، نرم کند سختدلی را یا بلکه پیشاپیش پس دهد تقاص آن همه که بعدها بالا و به روی خواهد بود؛ تا بلکم پاسخ بلی بگیرد. 0 1