بریدههای کتاب نرگس بامری نرگس بامری 7 روز پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 417 صفحۀ 72 آیدین گفت:" توی این مملکت پیش از اینکه به سی سالگی برسیم تباه میشویم. 0 4 نرگس بامری 7 روز پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 417 صفحۀ 73 پدر پرسید دنبال چی میگردی؟ آیدین گفت: دنبال خودم. 3 27 نرگس بامری 7 روز پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 417 صفحۀ 76 دکتر گفت چهاش هست؟ گفتم: توی سرش بازار مسگرهاست، توی دلش رخت میشورند، توی پاهاش سیم میکشند. 6 22 نرگس بامری 1404/4/17 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 417 صفحۀ 32 پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجرهی خودش تنها باشد، تنهاست. نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد. 0 39 نرگس بامری 1404/4/1 خدا بود و دیگر هیچ نبود مصطفی چمران 4.3 19 صفحۀ 48 عمر هم شدت دارد و زندگی هم شدت دارد، درعرض یک سال آدمی به اندازهی ده سال زندگی میکند، بنابراین زودترهم شکسته میشود،جریان عمر در این حوالی طوفانی و گردابی است... در هرروز زندگی طوفانی وجود دارد و در هرقدم گردابیاست در کارها. 0 19 نرگس بامری 1404/4/1 خدا بود و دیگر هیچ نبود مصطفی چمران 4.3 19 صفحۀ 55 ای درد، اگر تو نمایندهی خدایی که برای آزمایش من قدم به زمین گداشتهای، تورا در آغوش میکشم و هیچگاه شکوه نمیکنم ... 0 31 نرگس بامری 1404/3/22 آینه های ناگهان قیصر امین پور 4.2 19 صفحۀ 79 آواز عاشقانهی ما درگلو شکست حق باسکوت بود، صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمیکند تنها بهانهی دل ما در گلو شکست ... 4 19 نرگس بامری 1404/3/22 آینه های ناگهان قیصر امین پور 4.2 19 صفحۀ 66 هنوز دامنه دارد، هنوز هم که هنوز است، درد دامنه دارد... 0 45 نرگس بامری 1404/3/22 آینه های ناگهان قیصر امین پور 4.2 19 صفحۀ 60 واژه واژه، سطر سطر صفحه صفحه، فصل فصل گیسوان من سفید میشوند، همچنان که سطر سطر، صفحه های دفترم سیاه ... 0 8 نرگس بامری 1404/3/19 سفر سرخ نصرت الله محمودزاده 4.4 17 صفحۀ 165 0 8 نرگس بامری 1404/3/15 خدا بود و دیگر هیچ نبود مصطفی چمران 4.3 19 صفحۀ 24 هنوز گرفتارِ زندان غم و اندوهم، هنوز اسیر خوشی و لذتم ... کمندِ درازِ آمال و آرزوها، بال و پرم را بسته، اسیر و گرفتارم کرده و با آزادی، آری آزادیِ واقعی خیلی فاصله دارم. از مناجات های شهید مصطفی چمران 0 6 نرگس بامری 1404/3/15 خدا بود و دیگر هیچ نبود مصطفی چمران 4.3 19 صفحۀ 23 ای خدای بزرگ دردنیا، به چیزهای کوچکی خوشحال میشوم که ارزشی ندارند و ازچیزهایی رنج میبرم که بیاساسند، این خوشحالی ها و ناراحتی ها دلیل کم ظرفیتی من است. 0 6 نرگس بامری 1404/3/12 گزیده ی اشعار فاضل نظری فاضل نظری 4.2 8 صفحۀ 205 چون برکه ی یخبسته پر از حسرتم ای ماه! دل بی تو چو شب های درازی که شکسته است. 0 3 نرگس بامری 1404/3/10 سووشون سیمین دانشور 4.1 255 صفحۀ 248 چرا داستانای ایرانی مرگ هاشون اینقدر تلخه، چقدر واقعی بنظر میرسه، چقدر قلب آدم رو میسوزونه😓 نمیتونم ادامه بدم دیگه داستان رو .... یوسف مرد ...زری تنها شد💔😭 0 5 نرگس بامری 1404/3/9 سووشون سیمین دانشور 4.1 255 صفحۀ 186 به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خویش را ...!؟ 0 5 نرگس بامری 1404/3/5 سووشون سیمین دانشور 4.1 255 صفحۀ 34 0 2 نرگس بامری 1404/2/31 آنّا کارینینا جلد 2 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 55 صفحۀ 1 آن گاه که اسب ها میمیرند، نفس تازه میکنند! آنگاه که سبزه ها میمیرند، پژمرده میخشکند! آنگاه که خورشیدها میمیرند، خاموش فرو مینشینند! و آنگاه که انسانها میمیرند نغمه ها سر میدهند...! 0 6 نرگس بامری 1404/2/29 آنّا کارینینا جلد 1 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.3 62 صفحۀ 748 12 7
بریدههای کتاب نرگس بامری نرگس بامری 7 روز پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 417 صفحۀ 72 آیدین گفت:" توی این مملکت پیش از اینکه به سی سالگی برسیم تباه میشویم. 0 4 نرگس بامری 7 روز پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 417 صفحۀ 73 پدر پرسید دنبال چی میگردی؟ آیدین گفت: دنبال خودم. 3 27 نرگس بامری 7 روز پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 417 صفحۀ 76 دکتر گفت چهاش هست؟ گفتم: توی سرش بازار مسگرهاست، توی دلش رخت میشورند، توی پاهاش سیم میکشند. 6 22 نرگس بامری 1404/4/17 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 417 صفحۀ 32 پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجرهی خودش تنها باشد، تنهاست. نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد. 0 39 نرگس بامری 1404/4/1 خدا بود و دیگر هیچ نبود مصطفی چمران 4.3 19 صفحۀ 48 عمر هم شدت دارد و زندگی هم شدت دارد، درعرض یک سال آدمی به اندازهی ده سال زندگی میکند، بنابراین زودترهم شکسته میشود،جریان عمر در این حوالی طوفانی و گردابی است... در هرروز زندگی طوفانی وجود دارد و در هرقدم گردابیاست در کارها. 0 19 نرگس بامری 1404/4/1 خدا بود و دیگر هیچ نبود مصطفی چمران 4.3 19 صفحۀ 55 ای درد، اگر تو نمایندهی خدایی که برای آزمایش من قدم به زمین گداشتهای، تورا در آغوش میکشم و هیچگاه شکوه نمیکنم ... 0 31 نرگس بامری 1404/3/22 آینه های ناگهان قیصر امین پور 4.2 19 صفحۀ 79 آواز عاشقانهی ما درگلو شکست حق باسکوت بود، صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمیکند تنها بهانهی دل ما در گلو شکست ... 4 19 نرگس بامری 1404/3/22 آینه های ناگهان قیصر امین پور 4.2 19 صفحۀ 66 هنوز دامنه دارد، هنوز هم که هنوز است، درد دامنه دارد... 0 45 نرگس بامری 1404/3/22 آینه های ناگهان قیصر امین پور 4.2 19 صفحۀ 60 واژه واژه، سطر سطر صفحه صفحه، فصل فصل گیسوان من سفید میشوند، همچنان که سطر سطر، صفحه های دفترم سیاه ... 0 8 نرگس بامری 1404/3/19 سفر سرخ نصرت الله محمودزاده 4.4 17 صفحۀ 165 0 8 نرگس بامری 1404/3/15 خدا بود و دیگر هیچ نبود مصطفی چمران 4.3 19 صفحۀ 24 هنوز گرفتارِ زندان غم و اندوهم، هنوز اسیر خوشی و لذتم ... کمندِ درازِ آمال و آرزوها، بال و پرم را بسته، اسیر و گرفتارم کرده و با آزادی، آری آزادیِ واقعی خیلی فاصله دارم. از مناجات های شهید مصطفی چمران 0 6 نرگس بامری 1404/3/15 خدا بود و دیگر هیچ نبود مصطفی چمران 4.3 19 صفحۀ 23 ای خدای بزرگ دردنیا، به چیزهای کوچکی خوشحال میشوم که ارزشی ندارند و ازچیزهایی رنج میبرم که بیاساسند، این خوشحالی ها و ناراحتی ها دلیل کم ظرفیتی من است. 0 6 نرگس بامری 1404/3/12 گزیده ی اشعار فاضل نظری فاضل نظری 4.2 8 صفحۀ 205 چون برکه ی یخبسته پر از حسرتم ای ماه! دل بی تو چو شب های درازی که شکسته است. 0 3 نرگس بامری 1404/3/10 سووشون سیمین دانشور 4.1 255 صفحۀ 248 چرا داستانای ایرانی مرگ هاشون اینقدر تلخه، چقدر واقعی بنظر میرسه، چقدر قلب آدم رو میسوزونه😓 نمیتونم ادامه بدم دیگه داستان رو .... یوسف مرد ...زری تنها شد💔😭 0 5 نرگس بامری 1404/3/9 سووشون سیمین دانشور 4.1 255 صفحۀ 186 به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خویش را ...!؟ 0 5 نرگس بامری 1404/3/5 سووشون سیمین دانشور 4.1 255 صفحۀ 34 0 2 نرگس بامری 1404/2/31 آنّا کارینینا جلد 2 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 55 صفحۀ 1 آن گاه که اسب ها میمیرند، نفس تازه میکنند! آنگاه که سبزه ها میمیرند، پژمرده میخشکند! آنگاه که خورشیدها میمیرند، خاموش فرو مینشینند! و آنگاه که انسانها میمیرند نغمه ها سر میدهند...! 0 6 نرگس بامری 1404/2/29 آنّا کارینینا جلد 1 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.3 62 صفحۀ 748 12 7