بریدههای کتاب معصومه شاکری معصومه شاکری 3 روز پیش کوه مرا صدا زد محمدرضا بایرامی 3.8 13 صفحۀ 61 ایلدار می گوید چطور بود؟ میگویم: هیچ نمیدانستم که سرپا ماندن این قدر سخت است... 0 1 معصومه شاکری 1404/5/27 خس بی سر و پا (سفرنامه ی اربعین 1436 ه.ق.) حمید حسام 3.2 5 صفحۀ 118 اربعین حسینی، یعنی از حسین آغاز می کنیم و به حسین پایان می دهیم و این تمام دنیا و مرام و بدایت و نهایت ماست.... 0 4 معصومه شاکری 1404/5/27 خس بی سر و پا (سفرنامه ی اربعین 1436 ه.ق.) حمید حسام 3.2 5 صفحۀ 57 موکب ها، نماد یک نذر عاشقانه هستند که ریشه در حب علی(ع) و اولاد او دارند؛ ساده اند و سرشار از صفا و بی رنگی.. 0 2 معصومه شاکری 1404/5/16 درگاه این خانه بوسیدنی است زینب عرفانیان 4.7 64 صفحۀ 47 در آلمان برادر شوهرم را اتفاقی دیدیم. به چادرم اشاره کرد و گفت: حاج خانم جلدتون رو عوض نکردید... رویم را کیپ تر گرفتم:"من نیومدم جلد عوض کنم، اومدم رنگ پس بدم.".... 0 2 معصومه شاکری 1404/5/16 درگاه این خانه بوسیدنی است زینب عرفانیان 4.7 64 صفحۀ 112 حالا هم مخالفتی نداشتم. از خدایم هم بود که بچه هایم به درد اسلام بخورند و سرباز امام شوند؛ ولی سرباز ها هم مادر دارند.... 0 2 معصومه شاکری 1404/5/16 درگاه این خانه بوسیدنی است زینب عرفانیان 4.7 64 صفحۀ 229 بارها گفته ام و بازهم میگویم: ما هنوز دینمان را به ای مردم نجیب ادا نکرده ایم، ما به این مردم بدهکاریم.... 0 2 معصومه شاکری 1404/5/16 درگاه این خانه بوسیدنی است زینب عرفانیان 4.7 64 صفحۀ 228 بچه هایم آنقدر خوب بودند که همه زندگی شان در یک جمله جا میشود: قد کشیدند، مرد شدند، شهید شدند. هرچه بود و نبود بین خودشان و خدا بود... 0 2 معصومه شاکری 1404/5/13 معبد زیرزمینی معصومه میرابوطالبی 4.5 86 صفحۀ 130 روز آخری که اینجا بودم حاجی خاک اینجا را مشت کرد و نشانم داد و گفت: من با این خاک نفس میکشم و یه روزی هم توی همین خاک آروم میگیرم. پس برای چی براش دل نسوزونم؟ برای چی دوستش نداشته باشم؟ 0 3 معصومه شاکری 1404/5/13 تفسیر سوره صف سیدعلی خامنه ای 4.8 10 صفحۀ 24 گفتن و انجام ندادن، بدتر از نگفتن و انجام ندادن است... 0 4 معصومه شاکری 1404/5/13 تفسیر سوره صف سیدعلی خامنه ای 4.8 10 صفحۀ 85 دردسر هیچ کاری در دنیا از نصرت الهی، یعنی نصرت کردن خدا و دین خدا بیشتر نیست... 0 3 معصومه شاکری 1404/5/13 تفسیر سوره صف سیدعلی خامنه ای 4.8 10 صفحۀ 68 همه انسانها همان یخ فروشند و عمر شما همان یخ است؛ این عمری که شما دارید، لحظه به لحظه آب میشود... 0 5 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 161 هیچ وقت نمی گفت: من دکتر شهریاری هستم... همیشه میگفت: شهریاری هستم. 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 149 میگفت: توی هر قضیه ای گیر کردین دو رکعت نماز بخونید و به یکی از ائمه (ع) تقدیم کنید. مطمئن باشید کارتون راه میفته.... اعتقاد خاصی به این دو رکعت نماز داشت... 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 135 یک آدم علمی، باید ظاهرش هم علمی باشه... 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 131 همیشه این یادتون باشه، کارهایی هست که اونقدر اهمیتشون بالاست که برای انجامشون باید توی تمام کارهایی که براتون منفعت شخصی داره وقفه بندازین، چون منفعت این کار برای عموم مردم و کشوره؛ ولی هرکار دیگه ای بکنید، منفعتش در این برهه از زمان فقط برای خودتونه... 0 1 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 95 همیشه سعی کن مثل شیر باشی. تو شکار کن و دیگران از شکار تو ارتزاق کنن... 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 92 حتی وقتی میخواست در اجرا کردن کدها دکمه اینتر را بزند، میگفت: خدا قبول کنه ان شاء الله ! و اینتر... اصلا این شده بود تکه کلامش... 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 11 خدا همیشه داره رحم میکنه. لازم نیست اتفاقی بیفته تا بفهمیم. خیلی بی انصافیه که آدم، این رو فقط توی اتفاقات یادش بیفته.. 0 1 معصومه شاکری 1404/4/26 ملاقات با دلفینها مجید سانکهن 4.5 1 صفحۀ 186 0 1 معصومه شاکری 1404/4/26 ملاقات با دلفینها مجید سانکهن 4.5 1 صفحۀ 175 کافی است خودت را رها کنی در اراده خدا، آن وقت است که خودش از راهی که تو می دانی یا نمی دانی، می بردت و می گذاردت وسط آرزویت. فقط شرطش این است که باید از همه چیز قطع امید کنی و دلت را کامل بسپاری به خدا... 0 1
بریدههای کتاب معصومه شاکری معصومه شاکری 3 روز پیش کوه مرا صدا زد محمدرضا بایرامی 3.8 13 صفحۀ 61 ایلدار می گوید چطور بود؟ میگویم: هیچ نمیدانستم که سرپا ماندن این قدر سخت است... 0 1 معصومه شاکری 1404/5/27 خس بی سر و پا (سفرنامه ی اربعین 1436 ه.ق.) حمید حسام 3.2 5 صفحۀ 118 اربعین حسینی، یعنی از حسین آغاز می کنیم و به حسین پایان می دهیم و این تمام دنیا و مرام و بدایت و نهایت ماست.... 0 4 معصومه شاکری 1404/5/27 خس بی سر و پا (سفرنامه ی اربعین 1436 ه.ق.) حمید حسام 3.2 5 صفحۀ 57 موکب ها، نماد یک نذر عاشقانه هستند که ریشه در حب علی(ع) و اولاد او دارند؛ ساده اند و سرشار از صفا و بی رنگی.. 0 2 معصومه شاکری 1404/5/16 درگاه این خانه بوسیدنی است زینب عرفانیان 4.7 64 صفحۀ 47 در آلمان برادر شوهرم را اتفاقی دیدیم. به چادرم اشاره کرد و گفت: حاج خانم جلدتون رو عوض نکردید... رویم را کیپ تر گرفتم:"من نیومدم جلد عوض کنم، اومدم رنگ پس بدم.".... 0 2 معصومه شاکری 1404/5/16 درگاه این خانه بوسیدنی است زینب عرفانیان 4.7 64 صفحۀ 112 حالا هم مخالفتی نداشتم. از خدایم هم بود که بچه هایم به درد اسلام بخورند و سرباز امام شوند؛ ولی سرباز ها هم مادر دارند.... 0 2 معصومه شاکری 1404/5/16 درگاه این خانه بوسیدنی است زینب عرفانیان 4.7 64 صفحۀ 229 بارها گفته ام و بازهم میگویم: ما هنوز دینمان را به ای مردم نجیب ادا نکرده ایم، ما به این مردم بدهکاریم.... 0 2 معصومه شاکری 1404/5/16 درگاه این خانه بوسیدنی است زینب عرفانیان 4.7 64 صفحۀ 228 بچه هایم آنقدر خوب بودند که همه زندگی شان در یک جمله جا میشود: قد کشیدند، مرد شدند، شهید شدند. هرچه بود و نبود بین خودشان و خدا بود... 0 2 معصومه شاکری 1404/5/13 معبد زیرزمینی معصومه میرابوطالبی 4.5 86 صفحۀ 130 روز آخری که اینجا بودم حاجی خاک اینجا را مشت کرد و نشانم داد و گفت: من با این خاک نفس میکشم و یه روزی هم توی همین خاک آروم میگیرم. پس برای چی براش دل نسوزونم؟ برای چی دوستش نداشته باشم؟ 0 3 معصومه شاکری 1404/5/13 تفسیر سوره صف سیدعلی خامنه ای 4.8 10 صفحۀ 24 گفتن و انجام ندادن، بدتر از نگفتن و انجام ندادن است... 0 4 معصومه شاکری 1404/5/13 تفسیر سوره صف سیدعلی خامنه ای 4.8 10 صفحۀ 85 دردسر هیچ کاری در دنیا از نصرت الهی، یعنی نصرت کردن خدا و دین خدا بیشتر نیست... 0 3 معصومه شاکری 1404/5/13 تفسیر سوره صف سیدعلی خامنه ای 4.8 10 صفحۀ 68 همه انسانها همان یخ فروشند و عمر شما همان یخ است؛ این عمری که شما دارید، لحظه به لحظه آب میشود... 0 5 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 161 هیچ وقت نمی گفت: من دکتر شهریاری هستم... همیشه میگفت: شهریاری هستم. 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 149 میگفت: توی هر قضیه ای گیر کردین دو رکعت نماز بخونید و به یکی از ائمه (ع) تقدیم کنید. مطمئن باشید کارتون راه میفته.... اعتقاد خاصی به این دو رکعت نماز داشت... 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 135 یک آدم علمی، باید ظاهرش هم علمی باشه... 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 131 همیشه این یادتون باشه، کارهایی هست که اونقدر اهمیتشون بالاست که برای انجامشون باید توی تمام کارهایی که براتون منفعت شخصی داره وقفه بندازین، چون منفعت این کار برای عموم مردم و کشوره؛ ولی هرکار دیگه ای بکنید، منفعتش در این برهه از زمان فقط برای خودتونه... 0 1 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 95 همیشه سعی کن مثل شیر باشی. تو شکار کن و دیگران از شکار تو ارتزاق کنن... 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 92 حتی وقتی میخواست در اجرا کردن کدها دکمه اینتر را بزند، میگفت: خدا قبول کنه ان شاء الله ! و اینتر... اصلا این شده بود تکه کلامش... 0 0 معصومه شاکری 1404/5/3 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.3 11 صفحۀ 11 خدا همیشه داره رحم میکنه. لازم نیست اتفاقی بیفته تا بفهمیم. خیلی بی انصافیه که آدم، این رو فقط توی اتفاقات یادش بیفته.. 0 1 معصومه شاکری 1404/4/26 ملاقات با دلفینها مجید سانکهن 4.5 1 صفحۀ 186 0 1 معصومه شاکری 1404/4/26 ملاقات با دلفینها مجید سانکهن 4.5 1 صفحۀ 175 کافی است خودت را رها کنی در اراده خدا، آن وقت است که خودش از راهی که تو می دانی یا نمی دانی، می بردت و می گذاردت وسط آرزویت. فقط شرطش این است که باید از همه چیز قطع امید کنی و دلت را کامل بسپاری به خدا... 0 1