بریده‌های کتاب حسام الدین داودآبادی

کاش میتوانستم همچون خوب ترین دلقکان جهان، تو را سخت و طولانی و عمیق بخندانم... *نامه ی سوم

کاش میتوانستم همچون مهربان ترین مادران، رد اشک را از گونه هایت بزدایم... *نامه ی سوم

عماد کتاب میخواند و من حظ این را می بردم که او بجای آنکه همانند بیشتر هم سن و سالانش وقتش را هدر بدهد یا به هواداری از جریانات و احزاب سیاسی که غالبا تفکرات کمونیستی داشتند بگذراند، مجذوب سیره معصومین(ع) شده است.

أنا إسمی فلسطین ٌ بلا قیدٍ وإسمی فی سجلِّ القید مُغنیّة نام من بی هیچ قیدی فلسطین است و تنها در قید و بند صبت و ظبط ها مغنیه نام دارم. *از عبارات بیان شده توسط شهید حاج عماد مغنیه

معمولا گمان می کنند که سالمندان محافظه کارند و جوانان نوجو. اما این تصور کاملا درست نیست. در بیشتر موارد جوانان محافظه کارتر می شوند. آن ها میخواهنئ زندگی کنند و نمی دانند به چه شیوه، و فرصت ندارند فکر کنند و بهترین شیوه ی زندگی را بیابند و طریقی را سرمشق اختیار می کنند که گذشتگان داشتند.

هر جامعه همانند یک اندام، به مغز، به قلب، به خون -ثار- نیازمند است. مغزی که تمام راه را بیاید و قلبی که از عشق سرشار باشد و خونی که خون خدا باشد و پاک از هرگونه اعتیاد و خالی از هر گونه مرض و آزاد از هرگونه جرثومه فساد.

مگر نه این است که می میریم؟ پس بگذار مرگی را انتخاب کنیم که زندگی هایی را بارور کند و بهره هایی را بیاورد.

ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است. ولایت علی، علی را سرپرست گرفتن و از هوا ها و حرف ها و جلوه ها بریدن است. و این ولایت، ادامه حق است

هر کس با هر مشربی و عقیده ای، می تواند دوستدار علی باشد. در علی، علم و عشق، تدبیر و شمشیر، حریت و عبودیت، نجوای دل و آتش سخن، زمزمه شب و فریاد روز، قدرت و عزت، تواضع و ذلت(۱)، نرمش و آشنایی و خشونت وپایداری، در علی این همه هست و این همه بخاطر حق است. 1. أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ در برابر مؤمنانْ فروتن اند، و در برابر کافرانْ سرسخت و قدرتمندند سوره مائده، 54.

آن کسـانی که خود را بندۀ خـدا می دانند، اما بندۀ فرمـان قانـون خدا نیسـتند، عمل به قانون نمی کننـد، ملتزم به لوازم این بندگی نیستند، اینها چطور می توانند بگویند ما بندۀ خداییم؟

دارای تقوا؛ یعنی آن تجهیز لازم را، آن زره لازم را درمقابل آسـیب گناه، بر تن می پوشـد و وارد منطقۀ گناه می شود، برای دستگیری از گناهکاران؛

مسلمان بودن و مسئول بودن با یکدیگر لازم و ملزوم هستند.

انسان های آزاد، انسان هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه میکنند و تن به وجود مانع نمی دهند.

یاران حسین‌(علیه السلام) شب عاشورا با مرگ عشق بازى مى‌کردند. پیرمردها تنویر و خضاب کردند. این مکتب قابل شکست نیست، مگر این که آن را مخدوش و تحریف کنند.

فرقی نمی کند کجا و در چه حالی هستی. کافی است دل بسته ی روضه باشی. او خودش را به تو می رساند.

خلوتی میخواستم و روضه ای از جنس شنیدن واژه های خود مقتل.

شیطان دشمن است و برای دشمنی و مبارزه می کوشد تا ریشه ها را بخشکاند و اگر نتوانست از ساقه می برد و اگر نتوانست شاخه ها را میشکند و اگر نتوانست آفت ها را به درخت میبندد و اگر نتوانست میوه هایش را می گنداند و حتی پس از جمع آوری، محصول آن را می سوزاند و با غرور و عجب آن را باطل میکند.

اگر در محیطی که هستی نتوانستی کاری انجام بدهی، باید هجرت کنی، که ماندگار شدنت به تحلیل رفتنت منتهی میشود و عذر نیاور که ضعیف بودم؛ چون زمین خدا وسعت داشت.

بیشتر وقت‌ها برا اینکه چیزی رو درست حسابی ببینی باید یه‌کم ازش فاصله بگیری.باید ازش دور شی که اصلاً بتونی ببینیش.

امام خمینی(ره): ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.