بریده کتابهای فاطمه استقامت فاطمه استقامت 1403/3/30 پسرک فلافل فروش؛ زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم، طلبه شهید محمدهادی ذوالفقاری گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.5 32 صفحۀ 18 اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید: مؤمن شادی هایش در چهره اش و حزن و اندوهش در درونش می باشد. 0 1 فاطمه استقامت 1403/3/22 چینی بندزن زینب کریمی 4.0 1 صفحۀ 46 آن شب، بعد از ماجرای آتش زدن الاغ زبان بسته، در هوای گرم و شرجیِ طویله، کنار هم کِز کرده بودند که گت آقا با صورتی نحیف و لاغر با چشمانی محزون، با تاثّر خواند: _ بس می چکد از جام زمان رنگ دورویی، از مستی ما مانده همین کهنه سبویی. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/22 چینی بندزن زینب کریمی 4.0 1 صفحۀ 74 از بعد از این اتّفاق بود که هر گاه طاقت کارگری از بی رحمی صاحب کوره که ارباب می خواندنش طاق می شد، به نجوا می گفت : _اللّهمَّ اشغل الظّالمینَ بالظّالمین 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/22 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 144 نگاه ها به زندگیِ طلبگی همیشه افراطی و تفریطی است. توی همان روستا که ساکن بودیم، بعضی ها حتی سلام مان را جواب نمی دادند. با نگاهشان گلایه هایشان از دولت و وضع موجود را در کسری از ثانیه بهمان منتقل می کردند. کسانی هم بودند که گاهی پا از گلیمِ لطف بیرون می گذاشتند و با محبت های مکررشان آدم را کلافه می کردند. ازمان تقاضای غذا و نمک تبرکی می کردند و کم مانده بود به عنوان امامزاده درِ خانه مان دخیل ببندند. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/22 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 145 _پس این پولایی که از حوزه می گیری چی کار می کنی؟ سید خندید و گفت: 《می کنیم توی بالشت، می ذاریم زیر سرمون تا قوت قلبمون باشه!》 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/22 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 163 نه حاج طاهر و مناجات خوانی اش، نه پیرزن هایی که نمازشب می خواندند، نه ننه سهراب که حیاط را برای دیدن حضرت خضر جارو می زد، هیچ کدام نبودند. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/19 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 112 نخل واقعا مثل آدم می مونه. نفس می کشه. اگر آب از سرش بگذره خفه میشه. نخل رو خدا برای امید مردم این منطقه آفرید. همیشه به واسطه دعا کردنش، دامنش پر از محصوله. از تک تک اعضاش میشه استفاده کرد و نمی میره، مگر اینکه بکشیش. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/17 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 125 آن اطفال صغیر، جوشن کبیر می خواندند. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/17 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 125 خدا را بعد از قسم به چهارده جگر گوشه اش، به آن ها قسم دادم: _الهی، به آینه هایی که در کنارم نشسته اند، العفو! 0 0
بریده کتابهای فاطمه استقامت فاطمه استقامت 1403/3/30 پسرک فلافل فروش؛ زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم، طلبه شهید محمدهادی ذوالفقاری گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.5 32 صفحۀ 18 اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید: مؤمن شادی هایش در چهره اش و حزن و اندوهش در درونش می باشد. 0 1 فاطمه استقامت 1403/3/22 چینی بندزن زینب کریمی 4.0 1 صفحۀ 46 آن شب، بعد از ماجرای آتش زدن الاغ زبان بسته، در هوای گرم و شرجیِ طویله، کنار هم کِز کرده بودند که گت آقا با صورتی نحیف و لاغر با چشمانی محزون، با تاثّر خواند: _ بس می چکد از جام زمان رنگ دورویی، از مستی ما مانده همین کهنه سبویی. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/22 چینی بندزن زینب کریمی 4.0 1 صفحۀ 74 از بعد از این اتّفاق بود که هر گاه طاقت کارگری از بی رحمی صاحب کوره که ارباب می خواندنش طاق می شد، به نجوا می گفت : _اللّهمَّ اشغل الظّالمینَ بالظّالمین 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/22 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 144 نگاه ها به زندگیِ طلبگی همیشه افراطی و تفریطی است. توی همان روستا که ساکن بودیم، بعضی ها حتی سلام مان را جواب نمی دادند. با نگاهشان گلایه هایشان از دولت و وضع موجود را در کسری از ثانیه بهمان منتقل می کردند. کسانی هم بودند که گاهی پا از گلیمِ لطف بیرون می گذاشتند و با محبت های مکررشان آدم را کلافه می کردند. ازمان تقاضای غذا و نمک تبرکی می کردند و کم مانده بود به عنوان امامزاده درِ خانه مان دخیل ببندند. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/22 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 145 _پس این پولایی که از حوزه می گیری چی کار می کنی؟ سید خندید و گفت: 《می کنیم توی بالشت، می ذاریم زیر سرمون تا قوت قلبمون باشه!》 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/22 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 163 نه حاج طاهر و مناجات خوانی اش، نه پیرزن هایی که نمازشب می خواندند، نه ننه سهراب که حیاط را برای دیدن حضرت خضر جارو می زد، هیچ کدام نبودند. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/19 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 112 نخل واقعا مثل آدم می مونه. نفس می کشه. اگر آب از سرش بگذره خفه میشه. نخل رو خدا برای امید مردم این منطقه آفرید. همیشه به واسطه دعا کردنش، دامنش پر از محصوله. از تک تک اعضاش میشه استفاده کرد و نمی میره، مگر اینکه بکشیش. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/17 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 125 آن اطفال صغیر، جوشن کبیر می خواندند. 0 0 فاطمه استقامت 1403/3/17 زن آقا زهرا کاردانی 3.9 52 صفحۀ 125 خدا را بعد از قسم به چهارده جگر گوشه اش، به آن ها قسم دادم: _الهی، به آینه هایی که در کنارم نشسته اند، العفو! 0 0