بریدههای کتاب Nªźàñiŋ Nªźàñiŋ 2 روز پیش مشعلی در برابر شب صبا طاهر 4.4 7 صفحۀ 21 0 4 Nªźàñiŋ 1404/5/25 قلب جنگجوی خورشید سو لین تن 4.0 80 صفحۀ 49 بعضی وقت ها کسایی که فکر می کنن برنده شدن، بزرگترین بازنده ها هستن. 0 2 Nªźàñiŋ 1404/5/24 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 135 صفحۀ 2 بعضی زخم ها ریشه در درون ما دارن . اون ها بخشی از وجودمون هستن و ما رو شکل می دن): 0 3 Nªźàñiŋ 1404/5/23 دسته چهارم ربکا یاروس 4.6 85 صفحۀ 294 0 9 Nªźàñiŋ 1404/5/20 قلب جنگجوی خورشید سو لین تن 4.0 80 صفحۀ 43 برق تبرش را دیدم که پایین آمد، به تندی عقب رفتم و از او دور شدم، هر چند تیغۀ تیز تبرش یک رشته از موهایم مانند علف چیده شده روی زمین افتاد. اگر فقط یک ثانیه دیر جنبیده ممکن بود مرده باشم.🫢😳 0 9 Nªźàñiŋ 1404/5/20 تاج نفرین شده کاترین وبر 4.4 84 صفحۀ 428 رز به اطرافش نگاه کرد و دنبال بانبا گشت ، ولی جز رن کسی را ندید. نمی دانست چطور ، ولی جادوی طوفانی کار رن بود😳 0 6 Nªźàñiŋ 1404/5/20 تاج دوقلوها کاترین وبر 3.9 175 صفحۀ 192 صدای آرامی از بالای سرش گفت:« بلد شو دختر. اون ها نباید تو رو روی زانو هات ببینن.»): 0 9 Nªźàñiŋ 1404/5/20 قصه هایی از امپراتوری افلاک سو لین تن 4.5 6 صفحۀ 62 کسی که وارد بازی نشود، برنده هم نمی شود): 0 4 Nªźàñiŋ 1404/5/20 قصه هایی از امپراتوری افلاک سو لین تن 4.5 6 صفحۀ 22 مرگ همواره با درد همراه بود؛پایانی ناگهانی بر قصه ای ناتمام. به راستی چه کسی می توانست هنگام مرگ ادعا کند که از زندگی بهرهٔ کامل برده است ؟ ): 0 5
بریدههای کتاب Nªźàñiŋ Nªźàñiŋ 2 روز پیش مشعلی در برابر شب صبا طاهر 4.4 7 صفحۀ 21 0 4 Nªźàñiŋ 1404/5/25 قلب جنگجوی خورشید سو لین تن 4.0 80 صفحۀ 49 بعضی وقت ها کسایی که فکر می کنن برنده شدن، بزرگترین بازنده ها هستن. 0 2 Nªźàñiŋ 1404/5/24 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 135 صفحۀ 2 بعضی زخم ها ریشه در درون ما دارن . اون ها بخشی از وجودمون هستن و ما رو شکل می دن): 0 3 Nªźàñiŋ 1404/5/23 دسته چهارم ربکا یاروس 4.6 85 صفحۀ 294 0 9 Nªźàñiŋ 1404/5/20 قلب جنگجوی خورشید سو لین تن 4.0 80 صفحۀ 43 برق تبرش را دیدم که پایین آمد، به تندی عقب رفتم و از او دور شدم، هر چند تیغۀ تیز تبرش یک رشته از موهایم مانند علف چیده شده روی زمین افتاد. اگر فقط یک ثانیه دیر جنبیده ممکن بود مرده باشم.🫢😳 0 9 Nªźàñiŋ 1404/5/20 تاج نفرین شده کاترین وبر 4.4 84 صفحۀ 428 رز به اطرافش نگاه کرد و دنبال بانبا گشت ، ولی جز رن کسی را ندید. نمی دانست چطور ، ولی جادوی طوفانی کار رن بود😳 0 6 Nªźàñiŋ 1404/5/20 تاج دوقلوها کاترین وبر 3.9 175 صفحۀ 192 صدای آرامی از بالای سرش گفت:« بلد شو دختر. اون ها نباید تو رو روی زانو هات ببینن.»): 0 9 Nªźàñiŋ 1404/5/20 قصه هایی از امپراتوری افلاک سو لین تن 4.5 6 صفحۀ 62 کسی که وارد بازی نشود، برنده هم نمی شود): 0 4 Nªźàñiŋ 1404/5/20 قصه هایی از امپراتوری افلاک سو لین تن 4.5 6 صفحۀ 22 مرگ همواره با درد همراه بود؛پایانی ناگهانی بر قصه ای ناتمام. به راستی چه کسی می توانست هنگام مرگ ادعا کند که از زندگی بهرهٔ کامل برده است ؟ ): 0 5