بریدههای کتاب مـ🌙ـآه مـ🌙ـآه 20 ساعت پیش خداحافظ سالار: خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی حمید حسام 4.4 79 صفحۀ 313 دم غروب به شلمچه رسیدیم. یک غروب دلگیر که خورشید داشت پشت نخل ها رنگ میباخت. یکی از حسین پرسید:«چرا اینجا این اندازه غمناکه؟!» حسین گفت:«چون وجب به وجب این زمین، خون شهیدی ریخته شده و بهخاطر همین خون ها، مقدس ترین جبهه شده. شما هر حاجتی دارین از این شهدا بخواین، مطمئن باشین برآورده به خیر میکنن.» 0 3 مـ🌙ـآه 5 روز پیش وجود فاضل نظری 4.3 46 صفحۀ 107 من خطایی کمتر از بخشایشت دارم ببخش با توام ای یار ، ای غمخوار ، ای «بسیار ای» 0 1 مـ🌙ـآه 5 روز پیش وجود فاضل نظری 4.3 46 صفحۀ 99 خاموشم و قنوت من آیینه غم است غم در زبان عشق ، الفبای گفتگوست 0 0 مـ🌙ـآه 5 روز پیش وجود فاضل نظری 4.3 46 صفحۀ 21 (( شدی در چشمهایش خیره ای دل ، سادگی کردی از این پس هیچ کس را غیر از او زیبا نمیبینی)) 0 1 مـ🌙ـآه 5 روز پیش وجود فاضل نظری 4.3 46 صفحۀ 9 غمت مباد که دنیا ز هم جدا نکند رفیق های در آغوش هم گریسته را(: 0 0 مـ🌙ـآه 1404/3/27 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 32 وقتی داستان های غم انگیز میخوانیم،با شهامت خودمان را در آن موقعیت ها تصور میکنیم ولی به محض آنکه واقعا غصه دار میشویم، تازه میفهمیم تحمل کردنش چه کار سختی است 0 2 مـ🌙ـآه 1404/3/12 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 276 صفحۀ 61 اشک ها به یه دلیلی جاری میشن، و نشونه قدرت تو هستن نه ضعف تو 0 3 مـ🌙ـآه 1404/3/12 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 276 صفحۀ 53 ((شجاعانه ترین حرفی که تا حالا زدی چی بوده؟)) ((کمک؛ کمک خواستن به معنای تسلیم شدن نیست، بلکه به این معناست که نمیخوای زیر بار تسلیم شدن بری)) 1 3 مـ🌙ـآه 1404/3/9 میان جیوه و اندوه (1399 - 1396) لیلا کردبچه 3.5 1 صفحۀ 1 من حوصله ام بسیار است؛ چون کودکی نشسته روی دیوار باریک خیال و حقیقت که از هر دو سو صدایش میزنند و او میان ابرها دنبال شکلی آشنا میگردد(: 0 3 مـ🌙ـآه 1404/3/9 میان جیوه و اندوه (1399 - 1396) لیلا کردبچه 3.5 1 صفحۀ 10 واقعا نیستی؛ تعریف نبودن را اما ، خدشه دار کرده ای... 0 1
بریدههای کتاب مـ🌙ـآه مـ🌙ـآه 20 ساعت پیش خداحافظ سالار: خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی حمید حسام 4.4 79 صفحۀ 313 دم غروب به شلمچه رسیدیم. یک غروب دلگیر که خورشید داشت پشت نخل ها رنگ میباخت. یکی از حسین پرسید:«چرا اینجا این اندازه غمناکه؟!» حسین گفت:«چون وجب به وجب این زمین، خون شهیدی ریخته شده و بهخاطر همین خون ها، مقدس ترین جبهه شده. شما هر حاجتی دارین از این شهدا بخواین، مطمئن باشین برآورده به خیر میکنن.» 0 3 مـ🌙ـآه 5 روز پیش وجود فاضل نظری 4.3 46 صفحۀ 107 من خطایی کمتر از بخشایشت دارم ببخش با توام ای یار ، ای غمخوار ، ای «بسیار ای» 0 1 مـ🌙ـآه 5 روز پیش وجود فاضل نظری 4.3 46 صفحۀ 99 خاموشم و قنوت من آیینه غم است غم در زبان عشق ، الفبای گفتگوست 0 0 مـ🌙ـآه 5 روز پیش وجود فاضل نظری 4.3 46 صفحۀ 21 (( شدی در چشمهایش خیره ای دل ، سادگی کردی از این پس هیچ کس را غیر از او زیبا نمیبینی)) 0 1 مـ🌙ـآه 5 روز پیش وجود فاضل نظری 4.3 46 صفحۀ 9 غمت مباد که دنیا ز هم جدا نکند رفیق های در آغوش هم گریسته را(: 0 0 مـ🌙ـآه 1404/3/27 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.7 197 صفحۀ 32 وقتی داستان های غم انگیز میخوانیم،با شهامت خودمان را در آن موقعیت ها تصور میکنیم ولی به محض آنکه واقعا غصه دار میشویم، تازه میفهمیم تحمل کردنش چه کار سختی است 0 2 مـ🌙ـآه 1404/3/12 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 276 صفحۀ 61 اشک ها به یه دلیلی جاری میشن، و نشونه قدرت تو هستن نه ضعف تو 0 3 مـ🌙ـآه 1404/3/12 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 276 صفحۀ 53 ((شجاعانه ترین حرفی که تا حالا زدی چی بوده؟)) ((کمک؛ کمک خواستن به معنای تسلیم شدن نیست، بلکه به این معناست که نمیخوای زیر بار تسلیم شدن بری)) 1 3 مـ🌙ـآه 1404/3/9 میان جیوه و اندوه (1399 - 1396) لیلا کردبچه 3.5 1 صفحۀ 1 من حوصله ام بسیار است؛ چون کودکی نشسته روی دیوار باریک خیال و حقیقت که از هر دو سو صدایش میزنند و او میان ابرها دنبال شکلی آشنا میگردد(: 0 3 مـ🌙ـآه 1404/3/9 میان جیوه و اندوه (1399 - 1396) لیلا کردبچه 3.5 1 صفحۀ 10 واقعا نیستی؛ تعریف نبودن را اما ، خدشه دار کرده ای... 0 1