بریده کتابهای محمدصدرا محمدصدرا 1403/10/17 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 350 ادیپ برای آنکه شادکام زندگی کند شاید یک چشم هم برایش زیادی بود، اما این چشم زیاد داشتن شرط بنیادین تمام پرسشگریها و داناییهاست. 0 14 محمدصدرا 1403/10/13 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 296 در نتیجه سقراطباوری وسیله پیشگیری نامناسبی در برابر خطر نیهیلیسم است، چرا که فرهنگ سقراطی هنگامی که "خدا-کودک" به ضربتی یکی از قلعههای شنی خود را ویران میکند در معرض تروماهای فاجعهآمیز و غیرمترقبه است. 0 1 محمدصدرا 1403/10/2 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 169 در رمان شاعرانه هولدرلین، هیپریون، قهرمان یونانی داستان که نام اثر را بر خود دارد، تنهایی شدیدی را تجربه میکند. او خود را «تنها مییابد، «غریب» و «گوشه نشین در جهان زیبا» یک «طرد شده از بوستان طبیعت» و این بدان سبب است که او با ترک بهشت یونانی خویش و تحصیل دانش در آلمان عقلانیت آپولونی به دست آورده است. هیپریون میگوید به واسطه آنکه حقیقتاً عاقل شدم یاد گرفتم ... به کلی خودم را از آنچه پیرامونم است جدا کنم.» به بیان دیگر، جهان آپولونی افراد جهانی است که فقط یک فرد یکه را به عنوان «من» برمیگزیند و باقی جهان را به عنوان «غیرمن» مشخص میکند این جهانی است که در آن فقط یک فرد «سوژه» است و تمام باقی جهان در آن «ابژه» هستند همین جدایی از باقی طبیعت است که هیپریون یا همان هولدرلین در شوق غلبه بر آناند. او در شوق پایان تبعید خویش است در شوق «یکی شدن با هر آنچه میزید». 0 1 محمدصدرا 1403/9/6 اضطراب موقعیت آلن دوباتن 3.8 23 صفحۀ 121 وقتی جیمز اول پادشاه انگلستان که روحانی بدنام و فاسدی را صاحب مقام کرده بود در چاق شدن یکی از اسبهایش به مشکل خورد آرچیبالد آرمسترانگ دلقک دربار به او پیشنهاد داد تنها کاری که باید بکند این است که حیوان را به مقام اسقفی برساند این گونه حیوان بی درنگ به وزن لازم میرسد. 0 3 محمدصدرا 1403/8/25 اختراع بازار لیزا هرتسک 0.0 صفحۀ 55 اسمیت صراحتاً ادعا میکند که «مراقبت از سعادت عام همه موجودات عاقل و دارای نیت خیر کار خداست، در حالی که به انسان بخشی به مراتب پستتر اما بسیار مناسبتر با ضعف قوا و محدودیت ادراک او تخصیص یافته است، یعنی مراقبت از منافع و خوشبختی خانواده و کشورش. 0 4 محمدصدرا 1403/8/12 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 70 محدودیت بنیادین عقل بشر در مواجهه با راز ناشناختهای که گرداگرد مقصود الهی را فراگرفته بر پیشانیمان مهر شده است. 0 4 محمدصدرا 1403/8/6 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 62 ارسطو میگوید برانگیخته شدن عواطف تراژیک نه تنها اصلاً ما را در زندگی ناتوان نمیسازد، بلکه توان ما را برای مواجهه با آن افزایش میدهد. آنچه به واقع ما را ناتوان میسازد دقیقاً همان سرکوبی است که افلاطون به خطا توصیه میکند. 1 7 محمدصدرا 1403/7/12 مرا اسماعیل صدا کن هیوبرت دریفوس 3.3 2 صفحۀ 143 استارباک خطاب به او [آخاب] بانگ برمیآورد که از این تعقیب بدفرجام بازگردد زیرا موبیدیک او را نمیجوید و این اوست که دیوانهوار پی موبیدیک را گرفته؛ و این سخن استارباک بیدلیل ،نیست زیرا موبیدیک بیتوجه به آخاب و پیکواد از کشتی جلو میافتد و پیشاپیش آن شنا میکند انگار عزم کرده باشد با جنازهای که بر دوش دارد «بگریزد» (ص ۷۳۴). این همان بیاعتنایی موبیدیک به آخاب و به عبارت دیگر علىالسويه بودن ما و نیاتمان برای جهان هستی است. آخاب میخواهد چشم در چشم موبیدیک بدوزد... اما موبیدیک اساساً وقعی به او نمینهد و هرچه میکند از سر طبیعت خود میکند مثل همان گربهای که گویی موش گرفته به دهان را تکان میدهد یا مثل تیری که از چله کمان رها شده یا مثل ماشین چمنزنی که نیزهٔ علف را درو میکند. 0 0 محمدصدرا 1403/7/9 مرا اسماعیل صدا کن هیوبرت دریفوس 3.3 2 صفحۀ 81 آخاب به روایتی مهمترین شخصیت رمان است. او به دنبال تعین نهایی و معنای واپسین و قطعیتی است که به زعم ملویل ابداً در جهان بیرنگ و بیاعتنای بیرون وجود ندارد... او در روز نخست تعقیب موبی دیک در پاسخ به استارباک که از شگون بد سخن میراند چنین میگوید: "اگر ایزدان صلاح بدانند با آدمی صریح سخن بگویند منت گذاشته، صریح سخن میگویند؛ نه اینکه سر تكان بدهند و نشانه شوم خاله زنکها را تحویل بدهند." 2 5 محمدصدرا 1403/7/7 مرا اسماعیل صدا کن هیوبرت دریفوس 3.3 2 صفحۀ 62 تأکید بیش از حد بر حقیقت سوبژکتیو راه را بر بینا-سوبژکتیویته میبندد و بنا بر واژگانی که در شرح موبیدیک دیدهایم از گشودگی و حالگردی ممانعت میکند. در نتیجه این نسخه از مسیحیت به افرادی میدان میدهد که خودشان به همان خدای واحد خالق تبدیل میشوند و نیازی به اقناع دیگران و گفت وگو با آنان احساس نمیکنند. 2 1 محمدصدرا 1403/6/31 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 23 حال در خصوص شعر، اشکال شعر در اینکه بر مبنای الهام است و نه تخنهای حقیقی باید این باشد که گرچه شاعران شاید بسیاری حقایق، حتى حقایق عمیق را به دست میدهند چنان که شهرت آنها نیز مبتنی بر همین موضوع است، اما مانند طالعبینان و غیبگویان نمیتوان برای انجام دادن مداوم کاری بر آنها تکیه کرد. برخی از نطقهای آنها که به نظر عمیق میرسند، ممکن است یاوه محض باشند. 0 10 محمدصدرا 1403/6/28 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 650 ای اهب لعنت به من اگر خلاف بگویم که کارت درست است. در بازی زندگی کن و در آن بمیر! 0 1 محمدصدرا 1403/6/22 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 595 بدینسان میبینیم که ستون فقرات عظیمترین موجودات زنده هم آخرالامر به قدری باریک و کاهیده میشود که اسباببازی کودکان میگردد. 0 2 محمدصدرا 1403/6/11 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 489 پس ای صیاد، مهارت نیست که پیروزی را نصیب تو میکند، ضرورتهای بزرگ قرعه بهنام تو میزنند. 0 8 محمدصدرا 1403/5/29 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 376 آری، ای خاکیان نادان، طوفان نوح هنوز فرو ننشسته است؛ دو سوم دنیای زیبا را همچنان پوشانده است. 0 7 محمدصدرا 1403/5/26 دلهره های کودکی: جستجوی خود واقعی آلیس میلر 4.0 8 صفحۀ 23 اگر ما اجازه نداشته باشیم آنچه را که بر سرمان آمده احساس و ابراز کنیم، زندگیمان بیمعنا میشود. 0 18 محمدصدرا 1403/5/24 معماران پول: روایتی نو از نقش بانک ها در خلق پول امروز به همراه تحلیلی جامع از تحولات پولی کشور حسین درودیان 4.5 0 صفحۀ 183 "هیچ محدودیتی روی میزان پولی که بانکها میتوانند با اطمینان خلق کنند وجود ندارد، مشروط بر آنکه گامهای خود را با هم و بهطور هماهنگ بردارند." به نقل از جان مینارد کینز 5 9 محمدصدرا 1403/5/19 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 312 3 16 محمدصدرا 1403/5/16 معماران پول: روایتی نو از نقش بانک ها در خلق پول امروز به همراه تحلیلی جامع از تحولات پولی کشور حسین درودیان 4.5 0 صفحۀ 130 سرمایه برای بانک بیش از آنکه کارکرد واقعی داشته باشد، یعنی انجام کاری را برای او ممکن کند، جنبه نظارتی، احتیاطی و کنترلی دارد. در واقع آنچه بانک را بانک میکند سرمایه سهامداران نیست. از این حیث کارکرد سرمایه در بانکداری به کلی متفاوت از سایر کسب و کارها است. 0 4 محمدصدرا 1403/5/11 چگونه مسئله را حل کنیم جورج پولیا 3.0 1 صفحۀ 62 اگر دانشجویی بدون آنکه واقعاً چندین استدلال نظیر این را فهمیده باشد در کلاس ریاضیّات شرکت کند. حق دارد مدرسه و معلمان خود را سخت ملامت کند. باید میان چیزهای بااهمیت کموبیش تفاوت قائل شویم. اگر دانشآموزی با فلان واقعیت هندسی خاص نتوانسته باشد آشنا شود زیان فراوانی نکرده ست. ممکن است آن واقعیت چندان مورد استعمالی در آیندهٔ زندگی او نداشته باشد. ولی اگر از اثباتها و براهین هندسی بیخبر مانده باشد، بهترین و سادهترین مثالهای استدلال و برهان را ازدستداده و از دریافت اندیشه و اکتساب ملکه استدلالکردن صحیح بیبهره مانده است. بدون این اندیشه، استانده و ملاکی که بتواند با آن دلایل ادعایی گوناگون را که در زندگی نوین بروی عرضه میشود با هم مقایسه کند و درست را از یکدیگر باز شناسد در اختیار نخواهد داشت. 0 3
بریده کتابهای محمدصدرا محمدصدرا 1403/10/17 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 350 ادیپ برای آنکه شادکام زندگی کند شاید یک چشم هم برایش زیادی بود، اما این چشم زیاد داشتن شرط بنیادین تمام پرسشگریها و داناییهاست. 0 14 محمدصدرا 1403/10/13 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 296 در نتیجه سقراطباوری وسیله پیشگیری نامناسبی در برابر خطر نیهیلیسم است، چرا که فرهنگ سقراطی هنگامی که "خدا-کودک" به ضربتی یکی از قلعههای شنی خود را ویران میکند در معرض تروماهای فاجعهآمیز و غیرمترقبه است. 0 1 محمدصدرا 1403/10/2 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 169 در رمان شاعرانه هولدرلین، هیپریون، قهرمان یونانی داستان که نام اثر را بر خود دارد، تنهایی شدیدی را تجربه میکند. او خود را «تنها مییابد، «غریب» و «گوشه نشین در جهان زیبا» یک «طرد شده از بوستان طبیعت» و این بدان سبب است که او با ترک بهشت یونانی خویش و تحصیل دانش در آلمان عقلانیت آپولونی به دست آورده است. هیپریون میگوید به واسطه آنکه حقیقتاً عاقل شدم یاد گرفتم ... به کلی خودم را از آنچه پیرامونم است جدا کنم.» به بیان دیگر، جهان آپولونی افراد جهانی است که فقط یک فرد یکه را به عنوان «من» برمیگزیند و باقی جهان را به عنوان «غیرمن» مشخص میکند این جهانی است که در آن فقط یک فرد «سوژه» است و تمام باقی جهان در آن «ابژه» هستند همین جدایی از باقی طبیعت است که هیپریون یا همان هولدرلین در شوق غلبه بر آناند. او در شوق پایان تبعید خویش است در شوق «یکی شدن با هر آنچه میزید». 0 1 محمدصدرا 1403/9/6 اضطراب موقعیت آلن دوباتن 3.8 23 صفحۀ 121 وقتی جیمز اول پادشاه انگلستان که روحانی بدنام و فاسدی را صاحب مقام کرده بود در چاق شدن یکی از اسبهایش به مشکل خورد آرچیبالد آرمسترانگ دلقک دربار به او پیشنهاد داد تنها کاری که باید بکند این است که حیوان را به مقام اسقفی برساند این گونه حیوان بی درنگ به وزن لازم میرسد. 0 3 محمدصدرا 1403/8/25 اختراع بازار لیزا هرتسک 0.0 صفحۀ 55 اسمیت صراحتاً ادعا میکند که «مراقبت از سعادت عام همه موجودات عاقل و دارای نیت خیر کار خداست، در حالی که به انسان بخشی به مراتب پستتر اما بسیار مناسبتر با ضعف قوا و محدودیت ادراک او تخصیص یافته است، یعنی مراقبت از منافع و خوشبختی خانواده و کشورش. 0 4 محمدصدرا 1403/8/12 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 70 محدودیت بنیادین عقل بشر در مواجهه با راز ناشناختهای که گرداگرد مقصود الهی را فراگرفته بر پیشانیمان مهر شده است. 0 4 محمدصدرا 1403/8/6 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 62 ارسطو میگوید برانگیخته شدن عواطف تراژیک نه تنها اصلاً ما را در زندگی ناتوان نمیسازد، بلکه توان ما را برای مواجهه با آن افزایش میدهد. آنچه به واقع ما را ناتوان میسازد دقیقاً همان سرکوبی است که افلاطون به خطا توصیه میکند. 1 7 محمدصدرا 1403/7/12 مرا اسماعیل صدا کن هیوبرت دریفوس 3.3 2 صفحۀ 143 استارباک خطاب به او [آخاب] بانگ برمیآورد که از این تعقیب بدفرجام بازگردد زیرا موبیدیک او را نمیجوید و این اوست که دیوانهوار پی موبیدیک را گرفته؛ و این سخن استارباک بیدلیل ،نیست زیرا موبیدیک بیتوجه به آخاب و پیکواد از کشتی جلو میافتد و پیشاپیش آن شنا میکند انگار عزم کرده باشد با جنازهای که بر دوش دارد «بگریزد» (ص ۷۳۴). این همان بیاعتنایی موبیدیک به آخاب و به عبارت دیگر علىالسويه بودن ما و نیاتمان برای جهان هستی است. آخاب میخواهد چشم در چشم موبیدیک بدوزد... اما موبیدیک اساساً وقعی به او نمینهد و هرچه میکند از سر طبیعت خود میکند مثل همان گربهای که گویی موش گرفته به دهان را تکان میدهد یا مثل تیری که از چله کمان رها شده یا مثل ماشین چمنزنی که نیزهٔ علف را درو میکند. 0 0 محمدصدرا 1403/7/9 مرا اسماعیل صدا کن هیوبرت دریفوس 3.3 2 صفحۀ 81 آخاب به روایتی مهمترین شخصیت رمان است. او به دنبال تعین نهایی و معنای واپسین و قطعیتی است که به زعم ملویل ابداً در جهان بیرنگ و بیاعتنای بیرون وجود ندارد... او در روز نخست تعقیب موبی دیک در پاسخ به استارباک که از شگون بد سخن میراند چنین میگوید: "اگر ایزدان صلاح بدانند با آدمی صریح سخن بگویند منت گذاشته، صریح سخن میگویند؛ نه اینکه سر تكان بدهند و نشانه شوم خاله زنکها را تحویل بدهند." 2 5 محمدصدرا 1403/7/7 مرا اسماعیل صدا کن هیوبرت دریفوس 3.3 2 صفحۀ 62 تأکید بیش از حد بر حقیقت سوبژکتیو راه را بر بینا-سوبژکتیویته میبندد و بنا بر واژگانی که در شرح موبیدیک دیدهایم از گشودگی و حالگردی ممانعت میکند. در نتیجه این نسخه از مسیحیت به افرادی میدان میدهد که خودشان به همان خدای واحد خالق تبدیل میشوند و نیازی به اقناع دیگران و گفت وگو با آنان احساس نمیکنند. 2 1 محمدصدرا 1403/6/31 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.5 5 صفحۀ 23 حال در خصوص شعر، اشکال شعر در اینکه بر مبنای الهام است و نه تخنهای حقیقی باید این باشد که گرچه شاعران شاید بسیاری حقایق، حتى حقایق عمیق را به دست میدهند چنان که شهرت آنها نیز مبتنی بر همین موضوع است، اما مانند طالعبینان و غیبگویان نمیتوان برای انجام دادن مداوم کاری بر آنها تکیه کرد. برخی از نطقهای آنها که به نظر عمیق میرسند، ممکن است یاوه محض باشند. 0 10 محمدصدرا 1403/6/28 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 650 ای اهب لعنت به من اگر خلاف بگویم که کارت درست است. در بازی زندگی کن و در آن بمیر! 0 1 محمدصدرا 1403/6/22 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 595 بدینسان میبینیم که ستون فقرات عظیمترین موجودات زنده هم آخرالامر به قدری باریک و کاهیده میشود که اسباببازی کودکان میگردد. 0 2 محمدصدرا 1403/6/11 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 489 پس ای صیاد، مهارت نیست که پیروزی را نصیب تو میکند، ضرورتهای بزرگ قرعه بهنام تو میزنند. 0 8 محمدصدرا 1403/5/29 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 376 آری، ای خاکیان نادان، طوفان نوح هنوز فرو ننشسته است؛ دو سوم دنیای زیبا را همچنان پوشانده است. 0 7 محمدصدرا 1403/5/26 دلهره های کودکی: جستجوی خود واقعی آلیس میلر 4.0 8 صفحۀ 23 اگر ما اجازه نداشته باشیم آنچه را که بر سرمان آمده احساس و ابراز کنیم، زندگیمان بیمعنا میشود. 0 18 محمدصدرا 1403/5/24 معماران پول: روایتی نو از نقش بانک ها در خلق پول امروز به همراه تحلیلی جامع از تحولات پولی کشور حسین درودیان 4.5 0 صفحۀ 183 "هیچ محدودیتی روی میزان پولی که بانکها میتوانند با اطمینان خلق کنند وجود ندارد، مشروط بر آنکه گامهای خود را با هم و بهطور هماهنگ بردارند." به نقل از جان مینارد کینز 5 9 محمدصدرا 1403/5/19 موبی دیک، یا، نهنگ بحر هرمن ملویل 4.0 12 صفحۀ 312 3 16 محمدصدرا 1403/5/16 معماران پول: روایتی نو از نقش بانک ها در خلق پول امروز به همراه تحلیلی جامع از تحولات پولی کشور حسین درودیان 4.5 0 صفحۀ 130 سرمایه برای بانک بیش از آنکه کارکرد واقعی داشته باشد، یعنی انجام کاری را برای او ممکن کند، جنبه نظارتی، احتیاطی و کنترلی دارد. در واقع آنچه بانک را بانک میکند سرمایه سهامداران نیست. از این حیث کارکرد سرمایه در بانکداری به کلی متفاوت از سایر کسب و کارها است. 0 4 محمدصدرا 1403/5/11 چگونه مسئله را حل کنیم جورج پولیا 3.0 1 صفحۀ 62 اگر دانشجویی بدون آنکه واقعاً چندین استدلال نظیر این را فهمیده باشد در کلاس ریاضیّات شرکت کند. حق دارد مدرسه و معلمان خود را سخت ملامت کند. باید میان چیزهای بااهمیت کموبیش تفاوت قائل شویم. اگر دانشآموزی با فلان واقعیت هندسی خاص نتوانسته باشد آشنا شود زیان فراوانی نکرده ست. ممکن است آن واقعیت چندان مورد استعمالی در آیندهٔ زندگی او نداشته باشد. ولی اگر از اثباتها و براهین هندسی بیخبر مانده باشد، بهترین و سادهترین مثالهای استدلال و برهان را ازدستداده و از دریافت اندیشه و اکتساب ملکه استدلالکردن صحیح بیبهره مانده است. بدون این اندیشه، استانده و ملاکی که بتواند با آن دلایل ادعایی گوناگون را که در زندگی نوین بروی عرضه میشود با هم مقایسه کند و درست را از یکدیگر باز شناسد در اختیار نخواهد داشت. 0 3