بریدههای کتاب شرق بهشت سجاد علی پور 1402/9/24 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 1 0 30 محمدامین اکبری 1403/3/3 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 289 «نمیدونم از چه وقتی نوکر بودن باعث خجالت شد. نوکر بودن پناهگاه فیلسوفاست، واسه تنبلا خوبه و اگر کسی فوت و فنشو بلد باشه میتونه با نوکر بودن حکومت بکنه و حتی محبت دیگرونو جلب کنه. من نمیتونم بفهمم چرا آدمای باهوشتر این شغلو انتخاب نمیکنن... من هیچ شغلی رو نمیشناسم که توش این همه آدمای بیلیاقت بتونن شرکت کنن و تازه کارشونم درست انجام ندن.» 0 6 Roghaye R 1404/3/30 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 72 چارلز منتظر آدام ماند و آدام برنگشت. 0 2 mobin.matani 1404/1/4 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 173 وقتی غذاهامان ، لباس هامان و خانه هامان ثمره ی انحصاری تولیدی استاندارد شده باشد ، آن وقت نوبت فکرهامان می شود . 0 0 دلارام بابازاده 1404/2/28 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 74 آگاهی از زمان گذشته چیزی عجیب و گاه متضاد است. عاقلانه است اگر فرض شود سالهایی که به طور یکنواخت گذشته، یا در آنها اتفاقی روی نداده پایانناپذیر بهنظر میرسند. باید اینطور باشد ولی نیست. اینها سالهای گرفته و غمانگیزی هستند که هیچ اثری از خود به جا نمیگذارند. دوران فعالیتی که زخم ماجراهای غمانگیز یا انفجار خنده و شادی در آن باقی مانده، درکی از زمان در خاطرهها ثبت میکند. چون زمان لازم است تا آدم آنچه این دوران را خاطرهانگیز کرده است به یاد بیاورد. حوادث نشانههایی هستند برای حافظه. از نشانهای به نشانه دیگر، زمانی وجود دارد که سپری شده. از هیچ به هیچ، جز فضایی تهی چیز دیگری یافت نمیشود. 0 3 سجاد علی پور 1402/9/25 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 1 وقتی کودکی برای اولین بار بزرگ ترها را به همان شکلی که هستند می بیند، وقتی برای اولین بار به ذهنش خطور می کند که بزرگ ترها از ذکاوت خارق العاده ای برخوردار نیستند، قضاوت هاشان و جمله هاشان همیشه صحیح نیست، دنیای کودکانه اش فرو می ریزد و هرج و مرج وحشتناک جای آن را می گیرد. بت ها در هم می شکنند و امنیت از بین می رود و موقعی که بتی فرو می افتد، تماما خرد می شود و در بستری از کثافت فرو می رود. 0 0 Roghaye R 1404/4/8 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 171 ما کارمان به آنجا کشید که شدیم مثل آدمی که صورت خودش را می درد و ريشش را میکند تا خون بیفتد ولی این هم به پایان رسید و ما اندک اندک از خاک خون آلود برخاستیم و به طرف غرب راه افتادیم . بعد دوارن بحران پیش آمد. ورشکستگی ها و خاکسترنشین شدن ها و برباد رفتن هستی ها. برود به درک ، این قرن گندیده. 0 1 نفیسه عادل 1404/6/1 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 69 0 0 Roghaye R 1404/4/25 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 389 _شما با عرق پیشانی تان به اندازه کافی تپه های پر گردوخاک تان را آبیاری کرده اید 0 0 Roghaye R 1404/4/25 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 433 _مشکل شما غربی ها این است که شیاطینی ندارید که مسائل توضیح ناپذیر را برای تان توجیه کنند. 0 0 Roghaye R 1404/4/29 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 629 جنگ بههرحال گریبانگیر همه کس شد.ما ،من و خانواده ام جای امنی نداشتیم و جنگ هم خیلی هیجان انگیز بود جنگ همیشه به دیگران لطمه میزند و از دیگران کشته میگیرن . خب ،یا مریم مقدس ... این هم راست نبود . مرده ها مال ما هم بودند 0 0 Roghaye R 1404/5/1 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 675 عده ای هم هرچه داشتند و نداشتند پای این جنگ خرج میکردند، چون آخرینش بود و با فاتح شدن، میتوانستیم مصائب جنگ را هم چون خار از تن مردم بیرون بکشیم به این امید که این حماقت وحشتناک برای همیشه خاتمه یابد. 0 0 Roghaye R 1404/5/1 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 675 در سالیناس ما گمان میکردیم همه چیز را اختراع کرده ایم ،حتی اندوه را. 0 1 نفیسه عادل 1404/5/18 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 36 0 0 نفیسه عادل 1404/5/24 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 376 0 0 محمدامین اکبری 1403/3/14 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 963 حالا که نمیتونی کامل باشی، خوب که میتونی باشی. 0 24 محمدامین اکبری 1403/3/14 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 853 بسیاری دیگر از مردم همه داراییشان را به جنگ اختصاص دادند چون این آخرین جنگ بود و با پیروز شدن در آن میتوانستند جنگ را مانند خاری از گوشت تن دنیا بیرون بیاورند تا دیگر چنین چیزهای وحشتناکی تکرار نشود. 0 4 سجاد علی پور 1402/9/23 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 1 شرق بهشت حماسه ای فلسفی است، از قلمی به پنجاه سالگی رسیده، سرد و گرم چشیده و پخته. زندگی نامه دو نسل است، نسلی که برای از دشواری ها و تعصب های مذهبی و اجتماعی به آمریکا مهاجرت کرده و نسلی که در طلوع قرن بیستم، میان تحولات پیشرفت های صنعتی و اجتماعی زاده شده، یک نوع زندگی نامه است که نویسنده به عنوان عضوی از این خانوداه بزرگ و پیکره ای از نسل دوم، حدیث نفس می گوید و چگونگی پا گرفتن دنیای جدید را روایت می کند. روایتی نمادین از آفرینش انسان به روایت کتاب مقدس، خوردن میوه ممنوعه، اخراج از بهشت و سر گردانی در پهنه زندگی... 0 7 سجاد علی پور 1402/9/24 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 1 1 0 فاطمه باقریان🇵🇸🇮🇷 1404/2/26 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 399 روح انسان در دنیا پدیده ای دلفریب و بی همتاست همیشه مورد حمله قرار گرفته و هرگز نابود نشده ، چون تو می توانی . 0 7
بریدههای کتاب شرق بهشت سجاد علی پور 1402/9/24 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 1 0 30 محمدامین اکبری 1403/3/3 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 289 «نمیدونم از چه وقتی نوکر بودن باعث خجالت شد. نوکر بودن پناهگاه فیلسوفاست، واسه تنبلا خوبه و اگر کسی فوت و فنشو بلد باشه میتونه با نوکر بودن حکومت بکنه و حتی محبت دیگرونو جلب کنه. من نمیتونم بفهمم چرا آدمای باهوشتر این شغلو انتخاب نمیکنن... من هیچ شغلی رو نمیشناسم که توش این همه آدمای بیلیاقت بتونن شرکت کنن و تازه کارشونم درست انجام ندن.» 0 6 Roghaye R 1404/3/30 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 72 چارلز منتظر آدام ماند و آدام برنگشت. 0 2 mobin.matani 1404/1/4 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 173 وقتی غذاهامان ، لباس هامان و خانه هامان ثمره ی انحصاری تولیدی استاندارد شده باشد ، آن وقت نوبت فکرهامان می شود . 0 0 دلارام بابازاده 1404/2/28 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 74 آگاهی از زمان گذشته چیزی عجیب و گاه متضاد است. عاقلانه است اگر فرض شود سالهایی که به طور یکنواخت گذشته، یا در آنها اتفاقی روی نداده پایانناپذیر بهنظر میرسند. باید اینطور باشد ولی نیست. اینها سالهای گرفته و غمانگیزی هستند که هیچ اثری از خود به جا نمیگذارند. دوران فعالیتی که زخم ماجراهای غمانگیز یا انفجار خنده و شادی در آن باقی مانده، درکی از زمان در خاطرهها ثبت میکند. چون زمان لازم است تا آدم آنچه این دوران را خاطرهانگیز کرده است به یاد بیاورد. حوادث نشانههایی هستند برای حافظه. از نشانهای به نشانه دیگر، زمانی وجود دارد که سپری شده. از هیچ به هیچ، جز فضایی تهی چیز دیگری یافت نمیشود. 0 3 سجاد علی پور 1402/9/25 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 1 وقتی کودکی برای اولین بار بزرگ ترها را به همان شکلی که هستند می بیند، وقتی برای اولین بار به ذهنش خطور می کند که بزرگ ترها از ذکاوت خارق العاده ای برخوردار نیستند، قضاوت هاشان و جمله هاشان همیشه صحیح نیست، دنیای کودکانه اش فرو می ریزد و هرج و مرج وحشتناک جای آن را می گیرد. بت ها در هم می شکنند و امنیت از بین می رود و موقعی که بتی فرو می افتد، تماما خرد می شود و در بستری از کثافت فرو می رود. 0 0 Roghaye R 1404/4/8 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 171 ما کارمان به آنجا کشید که شدیم مثل آدمی که صورت خودش را می درد و ريشش را میکند تا خون بیفتد ولی این هم به پایان رسید و ما اندک اندک از خاک خون آلود برخاستیم و به طرف غرب راه افتادیم . بعد دوارن بحران پیش آمد. ورشکستگی ها و خاکسترنشین شدن ها و برباد رفتن هستی ها. برود به درک ، این قرن گندیده. 0 1 نفیسه عادل 1404/6/1 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 69 0 0 Roghaye R 1404/4/25 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 389 _شما با عرق پیشانی تان به اندازه کافی تپه های پر گردوخاک تان را آبیاری کرده اید 0 0 Roghaye R 1404/4/25 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 433 _مشکل شما غربی ها این است که شیاطینی ندارید که مسائل توضیح ناپذیر را برای تان توجیه کنند. 0 0 Roghaye R 1404/4/29 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 629 جنگ بههرحال گریبانگیر همه کس شد.ما ،من و خانواده ام جای امنی نداشتیم و جنگ هم خیلی هیجان انگیز بود جنگ همیشه به دیگران لطمه میزند و از دیگران کشته میگیرن . خب ،یا مریم مقدس ... این هم راست نبود . مرده ها مال ما هم بودند 0 0 Roghaye R 1404/5/1 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 675 عده ای هم هرچه داشتند و نداشتند پای این جنگ خرج میکردند، چون آخرینش بود و با فاتح شدن، میتوانستیم مصائب جنگ را هم چون خار از تن مردم بیرون بکشیم به این امید که این حماقت وحشتناک برای همیشه خاتمه یابد. 0 0 Roghaye R 1404/5/1 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 675 در سالیناس ما گمان میکردیم همه چیز را اختراع کرده ایم ،حتی اندوه را. 0 1 نفیسه عادل 1404/5/18 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 36 0 0 نفیسه عادل 1404/5/24 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 376 0 0 محمدامین اکبری 1403/3/14 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 963 حالا که نمیتونی کامل باشی، خوب که میتونی باشی. 0 24 محمدامین اکبری 1403/3/14 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 853 بسیاری دیگر از مردم همه داراییشان را به جنگ اختصاص دادند چون این آخرین جنگ بود و با پیروز شدن در آن میتوانستند جنگ را مانند خاری از گوشت تن دنیا بیرون بیاورند تا دیگر چنین چیزهای وحشتناکی تکرار نشود. 0 4 سجاد علی پور 1402/9/23 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 1 شرق بهشت حماسه ای فلسفی است، از قلمی به پنجاه سالگی رسیده، سرد و گرم چشیده و پخته. زندگی نامه دو نسل است، نسلی که برای از دشواری ها و تعصب های مذهبی و اجتماعی به آمریکا مهاجرت کرده و نسلی که در طلوع قرن بیستم، میان تحولات پیشرفت های صنعتی و اجتماعی زاده شده، یک نوع زندگی نامه است که نویسنده به عنوان عضوی از این خانوداه بزرگ و پیکره ای از نسل دوم، حدیث نفس می گوید و چگونگی پا گرفتن دنیای جدید را روایت می کند. روایتی نمادین از آفرینش انسان به روایت کتاب مقدس، خوردن میوه ممنوعه، اخراج از بهشت و سر گردانی در پهنه زندگی... 0 7 سجاد علی پور 1402/9/24 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 1 1 0 فاطمه باقریان🇵🇸🇮🇷 1404/2/26 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 23 صفحۀ 399 روح انسان در دنیا پدیده ای دلفریب و بی همتاست همیشه مورد حمله قرار گرفته و هرگز نابود نشده ، چون تو می توانی . 0 7