بریدههای کتاب وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ مجتبی قره باغی 1402/3/31 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 1 من و مین و مهتاب یکجا جمع نمیشویم. 0 8 فاطمه محبی 1402/6/28 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 107 0 5 فاطمه محبی 1402/6/26 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 46 شبهنگام، که آموزشهای روزانه تمام میشد، مثل مرده روی تخت آسایشگاه میافتادم. همان شبها نیز تا پاسی از شب یا باید نگهبانی میدادیم یا منتظر میماندیم تا رزم شبانه دوباره تکرار شود. آنجا بود که میدیدم نیمهشبها عدهای تا قبل از اذان صبح، نماز شب میخوانند. همانجا فهمیدم که برای رزم، سرمایهای فراتر از تواناییهای جسمی و فنون نظامی لازم است. 0 2 فاطمه محبی 1402/6/26 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 72 0 1 مریم محسنیزاده 1404/5/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 52 اینجا کشور امام رضاست. خاک میهن ما بیمه امام رضاست. ما به تکلیفمان عمل بکنیم باقی کارها دست خود آقاست. 0 0 مریم محسنیزاده 1404/5/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 325 از علی آقا پرسیدم:«کی روی گیسکه کار کنیم؟» گفت:«فعلاً باید روی خودمان کار کنیم.» مفهوم این جمله در اندیشههای ژرف او این بود که کار دشوار، معنویت بالا میخواهد. 0 0 مریم محسنیزاده 1404/5/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 334 "کسی میتواند از سیمخاردارهای دشمن عبور کند که در سیمخاردارِ نفسْ گیر نکرده باشد." علی چیتسازیان 0 0 مریم محسنیزاده 1404/5/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 300 "من و مین و مهتاب با هم کنار نمیآییم." شهید علی محمدی 0 0 مجتبی قره باغی 1402/3/31 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 1 0 3 مُتَوَسِم 1403/2/14 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 396 اساس تخریب ، تخریب هوای نفس است . 0 13 رازیــــل؛🍋 1403/11/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 11 0 9 رازیــــل؛🍋 1403/11/17 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 221 0 6 فاطمه محبی 1402/6/26 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 31 با پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ نوجوانانی مثل من زیر چتر معنویت اسلام و پایگاهی به نام مسجد محل، مسیر تازهای را در زندگی خود آغاز کردند. پنجه بوکس را دور انداختم. عکس خوانندههای دوران طاغوت را، که همیشه مایهی رنجش مادرم بود، از در و دیوار اتاق کندم و دلخوشی و سرگرمیام شد مدرسه و مسجد. 0 2 فاطمه محبی 1402/6/26 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 9 رفیقی داشتم که میگفت:《اینجا-جزیرهی مجنون- جای دیوانههاست. دیوانههایی که عاشقاند. عاشقانی که میخواهند از راه میانبر به خدا برسند.》 0 7
بریدههای کتاب وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ مجتبی قره باغی 1402/3/31 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 1 من و مین و مهتاب یکجا جمع نمیشویم. 0 8 فاطمه محبی 1402/6/28 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 107 0 5 فاطمه محبی 1402/6/26 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 46 شبهنگام، که آموزشهای روزانه تمام میشد، مثل مرده روی تخت آسایشگاه میافتادم. همان شبها نیز تا پاسی از شب یا باید نگهبانی میدادیم یا منتظر میماندیم تا رزم شبانه دوباره تکرار شود. آنجا بود که میدیدم نیمهشبها عدهای تا قبل از اذان صبح، نماز شب میخوانند. همانجا فهمیدم که برای رزم، سرمایهای فراتر از تواناییهای جسمی و فنون نظامی لازم است. 0 2 فاطمه محبی 1402/6/26 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 72 0 1 مریم محسنیزاده 1404/5/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 52 اینجا کشور امام رضاست. خاک میهن ما بیمه امام رضاست. ما به تکلیفمان عمل بکنیم باقی کارها دست خود آقاست. 0 0 مریم محسنیزاده 1404/5/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 325 از علی آقا پرسیدم:«کی روی گیسکه کار کنیم؟» گفت:«فعلاً باید روی خودمان کار کنیم.» مفهوم این جمله در اندیشههای ژرف او این بود که کار دشوار، معنویت بالا میخواهد. 0 0 مریم محسنیزاده 1404/5/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 334 "کسی میتواند از سیمخاردارهای دشمن عبور کند که در سیمخاردارِ نفسْ گیر نکرده باشد." علی چیتسازیان 0 0 مریم محسنیزاده 1404/5/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 300 "من و مین و مهتاب با هم کنار نمیآییم." شهید علی محمدی 0 0 مجتبی قره باغی 1402/3/31 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 1 0 3 مُتَوَسِم 1403/2/14 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 396 اساس تخریب ، تخریب هوای نفس است . 0 13 رازیــــل؛🍋 1403/11/3 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 11 0 9 رازیــــل؛🍋 1403/11/17 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 221 0 6 فاطمه محبی 1402/6/26 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 31 با پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ نوجوانانی مثل من زیر چتر معنویت اسلام و پایگاهی به نام مسجد محل، مسیر تازهای را در زندگی خود آغاز کردند. پنجه بوکس را دور انداختم. عکس خوانندههای دوران طاغوت را، که همیشه مایهی رنجش مادرم بود، از در و دیوار اتاق کندم و دلخوشی و سرگرمیام شد مدرسه و مسجد. 0 2 فاطمه محبی 1402/6/26 وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ حمید حسام 4.7 44 صفحۀ 9 رفیقی داشتم که میگفت:《اینجا-جزیرهی مجنون- جای دیوانههاست. دیوانههایی که عاشقاند. عاشقانی که میخواهند از راه میانبر به خدا برسند.》 0 7