بریدههای کتاب باروت خیس Narges helfi 1403/6/31 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 1 اینجا هیچ کس شبیه حرف هایش نیست، اما تو تفسیر دقیق چشم هایت بودی، مسافر ۱:۲۰ 0 13 هادی رضایی 1403/3/4 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 18 یک ساعتی میشد که از آن جلسه به خانه برگشته بودم. یک ساعتی میشد که در تاریکی فضا ، با لباس های بیرون ، روی کاناپه افتاده بودم. یک ساعتی میشد که حال تکان خوردن نداشتم. یک ساعت فقط فکر کردم و مرور کردم و چرخیدم در حفظیات حافظه ام و نشد که حل شود معمای آن مرد قاسم نام.... 0 5 زهرا🌱:) 1403/2/8 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 1 اینجا هیچکس شبیه حرفهایش نیست، اما تو تفسیر دقیق چشمهایت بودی. مسافر۱:۲۰ 0 8 meg 1403/11/13 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 222 - تو همیشه حرفهای بازی کردی، دقیق و بینقص و تمیز، اما چشمهات... تبسمی نامحسوس بر چهرهاش نشست و زبان به فارسی گشود:« نخود توی دهنشون خیس نمیخوره.» 0 2 حبیب 1403/11/18 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 279 الدنیا ضُحکهُ مُستعبر ؛ دنیا مضحکه ای گریه انگیز است 0 61 هیام؛ 1403/10/15 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 292 0 2 ʚ𝓝𝓸𝓻𝓪ɞ 1403/12/7 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 143 بغضی غربتزده در گلو داشتم:《آخرش چی میشه؟!》 لبخندی تلخ زد:《آخرش؟!کی میدونه؟!اونایی که آخرش رو دیدن،هیچوقت برنگشتن.》 0 2 حبیب 1403/11/16 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 205 همه چیز برای مردنم آماده بود ، الا عزرائیل . 0 21 هیام؛ 1403/10/15 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 291 0 4 هیام؛ 1403/10/16 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 4 0 3 •fatemeh• 1402/10/20 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 292 0 7 هیام؛ 1403/10/15 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 159 0 2 هیام؛ 1403/10/16 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 112 0 4 هادی رضایی 1403/3/10 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 148 0 10 هیام؛ 1403/11/4 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 143 0 4 حبیب 1403/11/11 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 49 شاید روزی دلتنگ همین سکوت های دونفره شوم. 0 8 Eunjin 1402/10/1 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 240 همیشه میگفت همسر نظامی جماعت خیلی مظلومه. میگفت قبل از ازدواج فقط دختر نازپرورده باباشونن، اما وقتی به ماها بله میگن، یعنی علاوه بر همسر، باید مادر باشن، پدر باشن، برای خونه مرد باشن و وقتی دربوداغون از جنگ برمیگردیم، تازه میشن پرستار زخمهامون... 0 12 هیام؛ 1403/10/15 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 4 0 1 ʚ𝓝𝓸𝓻𝓪ɞ 1403/12/7 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 117 +اگر میمردم و یک بار دیگر او را نمیدیدم چه؟! _میشوی دلتنگترین مرده دنیا! 0 1 Eunjin 1402/9/26 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 144 همیشه میگفت زندگی فقط صدسال اولش سخته، البته اگر شانس بیاری و صد و یک سال زندگی نکنی! 0 6
بریدههای کتاب باروت خیس Narges helfi 1403/6/31 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 1 اینجا هیچ کس شبیه حرف هایش نیست، اما تو تفسیر دقیق چشم هایت بودی، مسافر ۱:۲۰ 0 13 هادی رضایی 1403/3/4 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 18 یک ساعتی میشد که از آن جلسه به خانه برگشته بودم. یک ساعتی میشد که در تاریکی فضا ، با لباس های بیرون ، روی کاناپه افتاده بودم. یک ساعتی میشد که حال تکان خوردن نداشتم. یک ساعت فقط فکر کردم و مرور کردم و چرخیدم در حفظیات حافظه ام و نشد که حل شود معمای آن مرد قاسم نام.... 0 5 زهرا🌱:) 1403/2/8 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 1 اینجا هیچکس شبیه حرفهایش نیست، اما تو تفسیر دقیق چشمهایت بودی. مسافر۱:۲۰ 0 8 meg 1403/11/13 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 222 - تو همیشه حرفهای بازی کردی، دقیق و بینقص و تمیز، اما چشمهات... تبسمی نامحسوس بر چهرهاش نشست و زبان به فارسی گشود:« نخود توی دهنشون خیس نمیخوره.» 0 2 حبیب 1403/11/18 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 279 الدنیا ضُحکهُ مُستعبر ؛ دنیا مضحکه ای گریه انگیز است 0 61 هیام؛ 1403/10/15 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 292 0 2 ʚ𝓝𝓸𝓻𝓪ɞ 1403/12/7 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 143 بغضی غربتزده در گلو داشتم:《آخرش چی میشه؟!》 لبخندی تلخ زد:《آخرش؟!کی میدونه؟!اونایی که آخرش رو دیدن،هیچوقت برنگشتن.》 0 2 حبیب 1403/11/16 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 205 همه چیز برای مردنم آماده بود ، الا عزرائیل . 0 21 هیام؛ 1403/10/15 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 291 0 4 هیام؛ 1403/10/16 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 4 0 3 •fatemeh• 1402/10/20 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 292 0 7 هیام؛ 1403/10/15 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 159 0 2 هیام؛ 1403/10/16 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 112 0 4 هادی رضایی 1403/3/10 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 148 0 10 هیام؛ 1403/11/4 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 143 0 4 حبیب 1403/11/11 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 49 شاید روزی دلتنگ همین سکوت های دونفره شوم. 0 8 Eunjin 1402/10/1 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 240 همیشه میگفت همسر نظامی جماعت خیلی مظلومه. میگفت قبل از ازدواج فقط دختر نازپرورده باباشونن، اما وقتی به ماها بله میگن، یعنی علاوه بر همسر، باید مادر باشن، پدر باشن، برای خونه مرد باشن و وقتی دربوداغون از جنگ برمیگردیم، تازه میشن پرستار زخمهامون... 0 12 هیام؛ 1403/10/15 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 4 0 1 ʚ𝓝𝓸𝓻𝓪ɞ 1403/12/7 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 117 +اگر میمردم و یک بار دیگر او را نمیدیدم چه؟! _میشوی دلتنگترین مرده دنیا! 0 1 Eunjin 1402/9/26 باروت خیس زهرا اسعدبلنددوست 4.3 29 صفحۀ 144 همیشه میگفت زندگی فقط صدسال اولش سخته، البته اگر شانس بیاری و صد و یک سال زندگی نکنی! 0 6