بریدههای کتاب قصر ابی کرم کتاب 1404/4/18 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 11 تنها نکتهای که ولنسی راجع به اتاقش دوست داشت، این بود که اگر میخواست، میتوانست شبها تنهایی در آن گریه کند. 0 0 کرم کتاب 1404/4/18 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 14 لحظهای که یک زن متوجه میشود هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارد، نه عشق، نه وظیفه، نه هدف و نه امید، لحظهای به تلخی مرگ است. 0 0 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 15 و مجبورم به زندگی ادامه بدهم، چون نمیتوانم از آن دست بکشم. 0 1 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 22 کتابی که لذتبخش بود، خطرناک بهشمار میرفت. 0 10 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 32 با تلخی فکر کرد که در تمام طول زندگیاش همیشه از چیزی ترسیده بود 0 10 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 34 او یکی از آن آدمهایی بود که زندگی همیشه از کنارشان میگذرد. این یک واقعیت تغییر ناپذیر بود. 0 2 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 53 عمو بنجامین گفت:زمان واقعا پرواز میکند! ولنسی با قاطعیت گفت:به نظر زمان میخزد. 1 3 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 60 ترس گناه اصلی است. تقریبا تمام شهرهای دنیا ریشه در این دارند که یک نفر از چیزی میترسد. ترس یک افعی لغزان سرد است که به دور آدم چنبره میزند. زندگی با ترس و وحشتناک و مهمتر ازهمه، خفتبار است. 0 10 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 89 دخترعمه استیکلز گفته بود:درست نیست یک دوشیزه احساسات داشته باشد. 0 6 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 89 با وجو اینکه از مرگ نمیترسید،نسبت به آن بیتفاوت نبود، متوجه شد که از آن بیزار است. عادلانه نبود درحالیکه هیچوقت زندگی نکرده، مجبور باشد بمیرد. 0 3 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 267 اگر مرگی در کار نبود، چه کسی میتوانست زندگی را تحمل کند؟! 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 103 تمام عمرم سعی کردهام بقیه را راضی کنم و شکست خوردم. بعداز این خودم راراضی میکنم! دیگر هیچوقت به چیزی تظاهر نمیکنم، تمام عمرم با دروغ و تظاهر و طفره رفتن زندگی کردهام. گفتن حقیقت چه نعمت بزرگیست! ممکن نتوانم خیلی از کارهایی را که میخواهم، بکنم، ولی دیگر هیچ کاری را که نخواهم، نمیکنم. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 90 در زندگی هر کس ساعت مخصوصی وجود دارد که اگر پیدایش کند، تا آخر عمر خوشحال خواهد بود. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 142 ظاهرا آدمهایی که از گربهها خوششان نمیآید،همیشه فکر میکنند دوستنداشتن آنها تقدس خاصی دارد. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 143 نمیخواهم ساکت باشم. تمام زندگیام ساکت بودهام. اگر بخواهم، جیغ میکشم. مجبورم نکنید که بخواهم 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 146 چیزهای مختلف فقط وقتی ممنوع میشوند، جذاب میشوند. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 154 به طرز غمانگیزی احساس تنهایی میکرد. وقتی که ذهنش به کار افتاد، از خودش پرسید که چه احساسی دارد آدم یک نفر را داشته باشد که با او همدردی کند، یکنفر که واقعا اهمیت بدهد، که حتی اگر هیچکار دیگری هم نمیکند، فقط دستش را محکم نگهدارد. یک نفر که فقط بگوید "میدانم ترسناک است، شجاع باش! خیلی زود خوب میشوی! 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 158 فقط از اینکه برای راضی کردن دیگران زندگی کنم، خسته شدهام و تصمیم گرفتهام که خودم را راضی نگهدارم. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 195 _فایدهی این عصبانی شدنها چیه؟ +کمک میکند آرام بشوم 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 244 اگر بتوانید با کسی نیم ساعت در سکوت بنشینید و با این حال کاملا راحت باشید، میتوانید با إن شخص دوست بشوید. 0 0
بریدههای کتاب قصر ابی کرم کتاب 1404/4/18 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 11 تنها نکتهای که ولنسی راجع به اتاقش دوست داشت، این بود که اگر میخواست، میتوانست شبها تنهایی در آن گریه کند. 0 0 کرم کتاب 1404/4/18 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 14 لحظهای که یک زن متوجه میشود هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارد، نه عشق، نه وظیفه، نه هدف و نه امید، لحظهای به تلخی مرگ است. 0 0 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 15 و مجبورم به زندگی ادامه بدهم، چون نمیتوانم از آن دست بکشم. 0 1 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 22 کتابی که لذتبخش بود، خطرناک بهشمار میرفت. 0 10 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 32 با تلخی فکر کرد که در تمام طول زندگیاش همیشه از چیزی ترسیده بود 0 10 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 34 او یکی از آن آدمهایی بود که زندگی همیشه از کنارشان میگذرد. این یک واقعیت تغییر ناپذیر بود. 0 2 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 53 عمو بنجامین گفت:زمان واقعا پرواز میکند! ولنسی با قاطعیت گفت:به نظر زمان میخزد. 1 3 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 60 ترس گناه اصلی است. تقریبا تمام شهرهای دنیا ریشه در این دارند که یک نفر از چیزی میترسد. ترس یک افعی لغزان سرد است که به دور آدم چنبره میزند. زندگی با ترس و وحشتناک و مهمتر ازهمه، خفتبار است. 0 10 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 89 دخترعمه استیکلز گفته بود:درست نیست یک دوشیزه احساسات داشته باشد. 0 6 کرم کتاب 1404/4/19 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 89 با وجو اینکه از مرگ نمیترسید،نسبت به آن بیتفاوت نبود، متوجه شد که از آن بیزار است. عادلانه نبود درحالیکه هیچوقت زندگی نکرده، مجبور باشد بمیرد. 0 3 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 267 اگر مرگی در کار نبود، چه کسی میتوانست زندگی را تحمل کند؟! 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 103 تمام عمرم سعی کردهام بقیه را راضی کنم و شکست خوردم. بعداز این خودم راراضی میکنم! دیگر هیچوقت به چیزی تظاهر نمیکنم، تمام عمرم با دروغ و تظاهر و طفره رفتن زندگی کردهام. گفتن حقیقت چه نعمت بزرگیست! ممکن نتوانم خیلی از کارهایی را که میخواهم، بکنم، ولی دیگر هیچ کاری را که نخواهم، نمیکنم. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 90 در زندگی هر کس ساعت مخصوصی وجود دارد که اگر پیدایش کند، تا آخر عمر خوشحال خواهد بود. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 142 ظاهرا آدمهایی که از گربهها خوششان نمیآید،همیشه فکر میکنند دوستنداشتن آنها تقدس خاصی دارد. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 143 نمیخواهم ساکت باشم. تمام زندگیام ساکت بودهام. اگر بخواهم، جیغ میکشم. مجبورم نکنید که بخواهم 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 146 چیزهای مختلف فقط وقتی ممنوع میشوند، جذاب میشوند. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 154 به طرز غمانگیزی احساس تنهایی میکرد. وقتی که ذهنش به کار افتاد، از خودش پرسید که چه احساسی دارد آدم یک نفر را داشته باشد که با او همدردی کند، یکنفر که واقعا اهمیت بدهد، که حتی اگر هیچکار دیگری هم نمیکند، فقط دستش را محکم نگهدارد. یک نفر که فقط بگوید "میدانم ترسناک است، شجاع باش! خیلی زود خوب میشوی! 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 158 فقط از اینکه برای راضی کردن دیگران زندگی کنم، خسته شدهام و تصمیم گرفتهام که خودم را راضی نگهدارم. 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 195 _فایدهی این عصبانی شدنها چیه؟ +کمک میکند آرام بشوم 0 0 کرم کتاب 1404/4/20 قصر ابی 4.5 11 صفحۀ 244 اگر بتوانید با کسی نیم ساعت در سکوت بنشینید و با این حال کاملا راحت باشید، میتوانید با إن شخص دوست بشوید. 0 0