بریده‌های کتاب سفر به مرکز زمین

هرچه تقدیر سر راهمان قرار دهد، به همان سو خواهیم رفت. ویرژیل، شاعر کلاسیک روم باستان

آه! ای زنان، دختران جوان، قلب های مونث غیرقابل فهم! اگر خجالتی‌ترین موجود عالم نباشید، بی‌شک شجاع‌ترین آن‌ها هستید! خرد در برابر شما ناتوان است.

پسرم، علم از اشتباهات درست شده، اما اشتباهاتی که بهتر است مرتکب شویم، زیرا ما را کم‌کم به حقیقت نزدیک می‌کنند.

ما فکر می‌کنیم کتاب‌ها، به جای این‌که پشت نرده‌های آهنی و دور از چشم افراد علاقه‌مند کپک بزنند، برای این درست شده‌اند که زیر نگاه خوانندگانشان فرسوده شوند. به همین دلیل، این کتاب ها دست به دست می‌شوند، ورق می‌خورند، چند بار خوانده می‌شوند، و اغلب پس از یکی‌دو سال غیبت به قفسه خود برمی‌گردند.

_پس خارجیان با منتظر.... +چه انتظاری دارید! خارجی‌ها در خانه‌هایشان کتابخانه دارند. قبل از هر چیز، باید دهقانان خودمان را باسواد کنیم؛ عشق به مطالعه در خون ایسلندی‌ها جاری است.

_ چی؟! هنوز خیال می‌کنید شانس نجات پیدا کردن داریم؟ + بله! مسلما بله! هرگز نمی‌توانم بپذیرم موجودی که اراده دارد، تا وقتی قلبش می‌تپد و جسمش تکان می‌خورد، تسلیم نومیدی شود.

آنگاه که دانشمندان حرف می زنند دیگران باید خاموش باشند.

علم، با تمام بزرگی، قدرت و در نهایت دقتش...همیشه دچار اشتباه است، اشتباه هایی که مبارک و مفید بوده اند، چرا که آنها سنگ بنای رسيدن به حقیقت اند.

کسی با عشق بی‌پایان به کتاب‌ها را تصور کنید که ناگهان خود را در میانه ی کتابخانه ی مشهور اسکندر می‌یابد که سوزانده شده ولی یک معجزه آن را به شکوه و ابهت پیشینش بازگردانده باشد.